کد مطلب: 70609
 
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۸ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۱۸
ترافیک های سنگین و طاقت فرسا در خیابانها، بزرگراه ها و جاده های کشور همیشه برای شهروندان طاقت فرسا بوده و هست. خیابان هایی که هر روز بر تعداد خودروهای آن افزوده می شود اما برای معضل ترافیک هیچگونه فکری اتخاذ نمی شود.
برخی شهروندان با شنیدن صدای آمبولانس بیشتر به فکر راه عبوری برای خود هستند تا جان بیمار
 
ایران خبر-  ترافیک های سنگین و  طاقت فرسا در خیابانها، بزرگراه ها و جاده های کشور همیشه برای شهروندان طاقت فرسا بوده و هست. خیابان هایی که هر روز بر تعداد خودروهای آن افزوده می شود اما برای معضل ترافیک هیچگونه فکری اتخاذ نمی شود.

در برخی موارد راهکارهایی مثل کاهش تعداد خودروها، طرح زوج و فرد و یا تعریض راه پیشنهاد می شود اما در برخی از موارد نیز هیچکدام از این راهکارها کارساز نیست و باید به فکر راه و یا راه های دیگری بود.


یکی از معضلاتی که گریبان کلان شهرها را گرفته است ترافیک شهری است و این ترافیک زمانی دردسرساز می شود که آمبولانس و یا ماشین آتش نشانی لحظات رسیدن به محل حادثه را باید در ترافیک سپری کنند. دیر رسیدن آمبولانس به مراکز درمانی در مواردی باعث فوت شهروندان می شود. 

متاسفانه در بسیاری موارد دیده شده زمانی که برخی شهروندان صدای آژیر آمبولانس را می شنوند به جای اینکه راه را برای آمبولانس باز کنند تا جان کسی به خطر نیفتند به فکر عبور سریع خود از ترافیک هستند!


برای رساندن بیمار به بیمارستان باید تدابیر اساسی اتخاذ شود تا بیمار خیلی سریع و بدون معطلی به اویلن مرکز درمانی مجهز رسانده شود. مردم باید حس همکاری و نوع دوستی را نسبت به دیگر شهروندان داشته باشند و به جای اینکه تماشاچی باشند سعی کنند نقش امدادگر مبتدی را بازی کنند. 

در برخی موارد هنگام تصادفات بین شهری و جاده ای که منجر به فوت می شوند شهروندان نقش یک تماشاچی اثر گذار را به خوبی بازی می کنند و به جای کمک رسانی به مجروحان شروع به عکس گرفتن می کنند. باید فرهنگ کمک رسانی در جامعه ایرانی تقویت شود و برخوردهای شهروندان با یکدیگر با دلسوزی و محبت باشد.

همان طور که رسیدن آمبولانس به موقع و سریع دراولویت است ماشین های آتش نشانی هم در این اولویت قرار دارند و باید هر امکانی که برای آمبولانس فراهم می شود برای آتش نشانان نیز فراهم گردد چرا که هر دو برای نجان جان افرادی در تلاش هستند و لحظاتی دیر رسیدن پیشمانی های زیادی را به دنبال خواهد داشت.

همیشه نمی توان از نهادها و سازمان ها گله مند بود در برخی موارد با کم لطفی شهروندان را نیز زیر سوال برد که چرا حس نوع دوستی را فراموش کرده اند و تصور می کنند دیگران باید شهرشان را به مدینه فاضله تبدیل کنند، در حالیکه هر یک از شهروندان به تنهایی و در جایگاهی که دارد می تواند شهر را خودش بسازد. به عنوان مثال زمانی که آمبولانس آژیر کشان در ترافیک گرفتار می شود این وظیفه شهروند است که با کمی دقت و حوصله راه را برای نجات دادن جان هم وطن خود باز کند. اینجا مقصر نه شهرداری است نه پلیس و نه حمل و نقل ترافیک شهری. بلکه فرهنگ و شعور شهروندان است که نشان می دهد به جز خودشان به دیگران هم فکر می کنند.

چه بسا همین کم لطفی ها و عدم همکاری لازم برخی از شهروندان باعث شده عزیزی از یک خانواده جان خود را در ترافیک از دست داده باشد. پس با کمی نوع دوستی اگر لطفی به یکدیگر نمی کنیم حداقل جان همدیگر را نگیریم.