۴
 
ایران خبر بررسی می کند؛

پوریم، واقعیت یا تخیلی بافته از ذهن

کد مطلب: 57621
 
تاریخ انتشار : جمعه ۱۳ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۰۰:۴۱
دانشنامه بریتانیکا در نوشتار مربوط به عید پوریم می‌نویسد: حقیقت تاریخی این واقعه کتاب مقدس، معمولاً مورد سؤال است. درمورد جشن پوریم نیز هرچند مشخص است که عید پوریم تا حدود قرن دوم میلادی به سنتی تثبیت شده در میان یهودیان تبدیل شده بوده، ریشه تاریخی این جشن ناشناخته‌است.
ایران خبر واکاوی می کند؛
شاید نقطه آغازین نسبت پوریم و سیزده فروردین، از سال 2006 میلادی و بعد از اکران فیلم آمریکایی One Night With The King (یک شب با پادشاه) باشد. این فیلم راوی وقایعی است که در زمان خشایارشاه افتاد. فیلمنامه این فیلم توسط مارک اندرو اولسن و تونی تنی با الهام گیری از یک کتاب عهد عتیق به نام «استِر مقدس» نوشته شده‌است؛ که در آن دختری زندگی خود را برای رهایی مردم یهود به خطر می‌اندازد و وارد زندگی خشایارشاه می‌شود. این داستان در دوره پادشاهی خشایارشاه رخ می‌دهد.
این فیلم توانست جایزه جشنواره فیلم کَمی در سال ۲۰۰۷ را به دست آورد و در جشنواره فیلم کن سال ۲۰۰۷ به نمایش درآمد.

این دختر کیست؟
اِستِر دختر ابیهیل، تبعیدی ساکن شوش و قهرمان کتاب اِستِر است. نام اِستِر احتمالاً برگرفته از پارسی باستان استار به معنی ستاره است. او یکی از کسانی است که هدسه نامیده شده، گواهی بر اینکه یهودیان (همانند قهرمان‌های کتاب دانیال) صاحب ۲ نام بوده‌اند. او در کودکی یتیم بوده و پسرعمویش مردخای، سرپرست او شده و او را بزرگ کرده است. نقل است که استر یک یهودی از نسل یهودیانی بوده که در زمان کورش نجات یافته و در ایران ساکن شده بودند و استر با پانزده واسطه به حضرت یعقوب می رسند. استر جایگاه اجتماعی بالایی داشته و بسیار زیبا نیز بوده و کسان بسیاری از مردان آن روزگار از جمله خشایار شاه آرزوی همسری او را داشتند و او نمی پذیرفت تا اینکه هامان وزیر خشایار تصمیم به نابودی یهودیان می گیرد و به تدبیر مردخای، برادر زاده اش استر به صورت ظاهری و مصلحتی و موقت و با عشوه و نشان جمال به همسری خشایار شاه در می آید تا نظر او را بر گرداند.
 

نقاشی از استر اثر میلایس در ۱۸۶۵

در این فیلم نشان داده می شود که خشایارشا پس از بیرون راندن همسرش وشتی از کاخ(به دلیل نافرمانی از دستور تن نمایی توسط شاه و توهین به او در ملأ عام)، دستور می‌دهد که از تمامی ایالت‌های ایران دخترهای زیبا و شایسته را به نزد او ببرند که سرانجام از میان همه آنان، استر را برمی‌گزیند.
هامان، وزیر خشایارشا روزی از کوچه‌ای درحال گذر بود که متوجه می‌شود همه به جز یک نفر که او همان مردخای است، به او تعظیم می‌کنند، او از این کار مردخای بسیار خشمگین می‌شود و با مست کردن خشایارشا و به بهانه اینکه یهودیان مالیات نمی‌پردازند دستور قتل تمامی یهودیان را در روز ۱۳ آذار از او می‌گیرد.
استر هم که یهودی بودن خود را از پادشاه پنهان کرده بود، پس از سه روز روزه گرفتن و نیایش، به نزد خشایارشا می‌رود و با گفتن حقیقت، او را از این کار منصرف می‌کند. یهودیان جهان این روز را پوریم نامیده و هرساله جشن می‌گیرند.
سپس هامان به خاطر سوء استفاده از انگشتری شاه و دروغ گفتن (که در نزد ایرانیان باستان گناه بسیار بزرگ و نابخشودنی به حساب می‌آمد) اعدام می‌شود. در آن روز استر از خشایارشاه دستور منع کشتار یهودیان را می گیرد و در روز مقرر یهودیان با تمام کسانی که با یهود دشمن بودند جنگیدند و آنها را از دم تیغ گذراندند اما اموال کسی را تاراج نکردند. این داستان به نقل از "کتاب استر" گفته و ساخته شده است. کشتار ایرانیان اغاز می شود و ۱۰ پسر هامان را هم می کشند(روز ۱۲ ماه فروردین). استر بنزد خشایارشاه می آید و از او می خواهد که یک روز دیگر به انها مهلت دهد تا به کشتار ادامه داده و اجساد ۱۰ پسر هامان را بدار بیاویزند. شاه می پذیرد.
در طی ادامه این کشتار در روز سیزدهم فروردین ،۷۵۰۰۰(هفتاد و پنج هزار) ایرانی در خانه هایشان بدست یهودیان قتل عام می شوند. پس از کشته شدن هامان، مردخای وزیر خشایارشاه می شود.
و به این دلیل ما ایرانی ها ۱۳ فروردین به بیرون از خانه ها بیرون میرویم که دیگر این حادثه رخ ندهد. اما این ها همه فقط در "کتاب استر" آمده و مابقی به این کتاب رفرنس داده اند.

کتاب استر
کتاب اِستِر که به عبری مگیلا نیز نامیده می‌شود کتابی در بخش سوم تنخ (عهد عتیق) و همچنین کتاب مقدس یهودیان است. شخصیت‌های محوری کتاب اِستِر که با نام هدسه زاده شد ولی به نام استر مشهور بود، اخشورش(خشایار)، ملکه وشتی، مردخای و هامان هستند.
روایت کتاب اِستِر را برخی (ازجمله راوی خود داستان) به دوران خشایار و برخی دیگر (ازجمله ترجمه یونانی کتاب) به زمان خشایارشا هخامنشی نسبت می‌دهند. کتاب استر تنها کتابی در عهد عتیق است که نام مقدس خداوند (یهوه) در آن ذکر نشده است.
دانشنامه بریتانیکا در نوشتار مربوط به عید پوریم می‌نویسد: حقیقت تاریخی این واقعه کتاب مقدس، معمولاً مورد سؤال است. درمورد جشن پوریم نیز هرچند مشخص است که عید پوریم تا حدود قرن دوم میلادی به سنتی تثبیت شده در میان یهودیان تبدیل شده بوده، ریشه تاریخی این جشن ناشناخته‌است. در این دانشنامه در هنگام بررسی تأثیرات تمدن ایران زمین بر یهودیت چنین آمده‌است که ماجرای پوریم از کتاب استر درواقع یکی از قصه‌های ایرانی درمورد زیرکی و خدعه‌های شهبانوهای ایرانی در درون اندرونی‌های پادشاهان است و خود عید پوریم نیز به نوعی اقتباس یهودیان از عید نوروز می‌باشد.
به گفته تاریخچه دنیای کتاب مقدس دانشگاه آکسفورد، اگرچه برخی بنیادگرایان کتاب استر را تاریخی می‌پندارند ولی ژانر ادبی کتاب استر، همانند اکثر کتاب دانیال از نوع رمان بوده‌است. نه نویسندگان این کتاب قصد بازگو کردن حوادث گذشته را داشتند، و نه انتظار داشتند که خوانندگان آن را به عنوان تاریخ قلمداد کنند؛ شخصیتی به نام استر وجود خارجی نداشته است. با توجه به ژانر ادبی کتاب چند سؤال در ذهن مخاطب مطرح می‌شوداز جمله: «چه کسی این کتاب را نوشته؟ قصد آن‌ها از نوشتن این کتاب چه بوده و تا چه حدی به آن رسیده‌اند؟ مخاطبان این کتاب چه کسی بوده؟ از مقایسه این کتاب و مخاطبان آن با موارد مشابه در دنیای یونانی-رومی چه نتایجی حاصل می‌شود؟»
شائول شاکد، استاد دانشگاه عبری اورشلیم اعتقاد دارد که در نوشتار مربوط به پوریم در دانشنامه ایرانیکا، گواهی بر صحت این داستان از دیدگاه تاریخی وجود ندارد و معمولاً در مورد واقعیت تاریخی داستان با شک و تردید نگریسته می‌شود. نظریه‌هایی وجود دارد که داستان بر مبنای اساطیر ایلامی و یا بابلی است. هرچند چنین نظری را نمی‌توان با اطمینان پذیرفت. این کتاب را بیشتر می‌توان نمونه‌ای از ژانر معروف دسیسه‌های درون دربار و نجات یافتن‌های معجزه‌آسا نامید.
بگفته مک‌کولوگ شاید ذراتی از حقیقت در پشت داستان استر باشد ولی کتاب در وضع حاضرش دارای اشتباهات و تناقضاتی است که باید به عنوان یک افسانه تاریخی (نه روایت تاریخی) قلمداد شود. نام همسر خشایارشا به استناد هرودوت، آمستریس دختر اتانس بوده درحالی که هیچ اثری از وشتی یا استر در تاریخ هرودوت نیست.
تاریخچه یهودیت کمبریج می‌نویسد نویسنده کتاب استر ممکن است نام‌های ایرانی یا ایلامی برای کتابش را می‌دانسته، اما نشان داده نشده که نویسنده اطلاعات دست اولی راجع به وضعیت جغرافیایی قصر در شوش و یا فضای حاکم در دربار ایران داشته‌است. اگر چه تاریخی بودن کتاب به دلیل وجود غیر محتملات زیر سؤال می‌رود، اما افسانه بودن داستان به معنی این نیست که از داخل خلأ زاده شده‌است. بدون شک داستان بر پایه اتفاقی تاریخی که در شوش افتاده بنا شده‌است، هرچند تشخیص ماهیت این اتفاق سخت می‌باشد. همچنین عید پوریم قبل از نوشتن شدن کتاب استر جشن گرفته می‌شده و این داستان سعی در توجیه این جشن کرده‌است.
 

استرهامان را رسوا می‌کند، نقاشی سال ۱۸۸۸ میلادی.

امروز چه می گذرد؟
یهودی های ایران و جهان در چهاردهمین روز از ماه عبری « آذار »، جشن بزرگ پوریم را که جشن آزادی نیز نامیده می شود، برگزار می کنند البته جشن پوریم به صورت متغیر بیشتر در ماه اسفند و گاهی در ماه فروردین برگزار می شود. » هر سال جشن پوریم یا هامان سوزی در اطراف و اکناف جهان توسط یهودیان برگزار می شود . مجسمه ای به عنوان هامان ایرانی درست می کنند و گردنش را می زنند و او را می سوزانند و شیرینی هایی به شکل گوش به عنوان گوش هامان می پزند و به هم تعارف می کنند تا درس عبرتی باشد برای تمام دشمنان یهودیان. (تصاویر این جشن در ادامه خواهد آمد)

خشایار شاه که بود؟
بد نیست کمی دوران خشایارشاه را مطالعه کنیم. با توجه به این داستان به نظر می رسد که خشایار شاهی هوس ران و لاابالی بوده است هم چنین نجات قوم یهود در زمان خشایار شاه، نه به خاطر آزاد اندیشی هخامنشیان، بلکه به خاطر نقطه ضعف خشایار در نظربازی بوده و استر و مردخای نیز از این ضعف او سوء استفاده کرده اند.
همه ما می دانیم که قلمرو حکومت خشایار شاه در یکصد و بیست و هفت ولایت در سه قاره جهان (از هند تا حبشه) گسترده شده بود . با این توضیحات، معلوم می شود که در آن زمان تسخیر چنین سرزمین ها و از همه مهمتر نگهداری و حکومت بر آنها چقدر آسان بوده به طوری که فرمانروای آنها آن قدر وقت اضافه داشته که استر را می نشانده و ساعتها به تماشای او می پرداخته!!
اما خَشایارشای یکم، یا خَشایارشای بزرگ، فرنامیده به شاه شاهان پسر داریوش بزرگ و آتوسا دختر کوروش بزرگ، چهارمین پادشاه هخامنشی در سال‌های (۴۸۵ تا ۴۶۵ پیش از میلاد) است.
داریوش بزرگ پسران بسیاری داشت که بزرگ‌ترین آنها آرتابرزن بود، ولی داریوش خشایارشا را که بزرگ‌ترین فرزند آتوسا دختر کوروش بود به جانشینی برگزید. خشایارشا در سال ۴۸۶ پیش از میلاد در سی و چهار سالگی پس از مرگ پدر به پادشاهی رسید. خشایارشاه بر کشوری فرمان می‌راند که بزرگترین شاهنشاهی تاریخ جهان از نگر درصد مردمانی که در آن می‌زیسته‌اند است. ۴۴ درصد مردمان جهان در این گستره زندگی ‌می‌کرده‌اند.
نام خشایارشا از دو بخش «خشای» به چم فرمان‌روا و «آرشا» به چم قهرمان، مرد پدید آمده. چمار این نام می‌تواند «کسی که در میان شاهان پهلوان است» یا فرمانروای قهرمانان باشد.
 از جمله کارهای خشایار شاه عبارت از "فرونشاندن شورش مصر و بابل" بود، خشایارشا پس از نشستن به تخت با لشکری به سوی مصر رفت و توانست که شورشی را که در آن جا بر پا شده بود فرو بنشاند. او برادر خود هخامنش را ساتراپ (شهربان) مصر کرد و بزرگ‌زادگان و دین‌بران مصر به کارانه و آزادکاری‌های پشین خود بازرسانید. این شورش در سال (۴۸۶ پیش از میلاد) روی داد. دیگری "لشکرکشی به یونان" بوده است. در این راه با نوآوری خشایارشا پلی از کرجی‌ها بر روی داردانل (هلس پونت)، به دست اندازه‌گیران مصری، فنیقی و (لبنانی) ساخته شد که نیروی زمینی ایران توانست از روی آن گذشته و به خاک یونان درآید. یونانی‌ها که در برابر این تندآب سپاه، ستیزه‌جویی را بیهوده یافتند در مقدونیه و تسالی (در کانون یونان) هیچ ایستادگی نشان ندادند و تا آن جا که در خود آتن هم درباره‌ی جنگ دودلی و لغزش در میان بود ولی کسی از آتن به نام تمیستوکل گام پیش نهاده مردم را به جنگ و افزارآرایی آن برانگیخت، سرانجام پشتیبانان جنگ پیروز شدند و شهرهای دیگر یونانی هم که اسپارت و سی شهر دیگر از آن میان بودند، به دشمنی ایران در یک هم‌پیمانی یونانی درآمدند. نخستین جنگ از دومین سری جنگ‌های ایران و یونان نبرد ترموپیل بود. چون یونانیان می‌دانستند که در دشت گسترده از پس سپاهیان سواره ایران برنخواهند آمد، نیروهای یونانی در تنگه‌ی ترموپیل باریکه‌ای میان کوه و دریا در چشم به راه دشمن نشستند. در نبرد ترموپیل فرماندهی نیروی زمینی یونان با لئونیداس پادشاه اسپارت بود و فرمان‌دهی نیروی دریایی را اوری بیاد بر دوش داشت.
در آغاز جنگ در دریا درگرفت که از برای بادهای تندی که وزید برنامه‌های جنگی ایران کارساز نیافتاد و نبرد دریایی بدون این که برآیند صددرصد داشته باشد، پایان یافت. در این هنگام نیروی ایران که از راه خشکی پیش می‌آمد به تنگه‌ی ترموپیل رسید و به سپاه لئونیداس برخورد. گذر از تنگه برای سپاه سترگ خشایارشا شدنی نشد ولی فرمانده‌ی سپاه ایران از یک کوره‌راه، خود را به پشت سپاه یونانی رساند و سپاه یونانی پراکنده شد و تنها لئونیداس سردار و پادشاه اسپارتی و یک دسته‌ی اندک از کسان اسپارت که او خویشتن برگزید، در آنجا پایداری بی‌باکانه‌ای از خود نشان دادند و خود را به کشتن دادند، تا مردمشان بتوانند پشت بنشینند.
پس از گشایش ترموپیل آتن نیز در آژیر یورش بود و آتنی‌ها ناچارانه همراه زنان و کودکان خویش، به سوی آبخوست سالامیس در جنوب آتن روانه شدند.
پس از اینکه خشایارشا به آتن درآمد اردوگاه خود را در بیرون آتن برپا کرد. وی می‌دانست که یونانیان در پلوپونز در جنوب یونان ارتشی دارند و پیش‌بینی می‌کرد که آن ارتش به آتن بیاید و وی را در آن شهر در چنبره اش بگیرد. این بود که ارتش ایران را در برون از آتن گرد آورد. پس از درآمدن به شهر٬ خود خشایارشا همراه با گارد جاوید در ساختمان «پوله ته ریوم» که ساختمان مجلس سنای آتن بود ماند. روزی که ارتش ایران به آتن درآمد در آن شهر حتی یک کس هم به چشم نمی‌خورد، ولی ساختمان آکروپل پر از مردمانی بود که به آن پناه برده بودند تا خدای آتنه که خدای آتن بود از آنها نگاهداری کند. همین هم شد و خشایارشا گفت که کسی آنها را نیازارد. آنهایی که در آکروپل گرد آمده بودند کسانی بودند که نتوانسته بودند خود را از آتن دور کنند، برخی از آنها از روی کمبود ترابرها و برخی از روی نداشتن دارایی در پرستشگاه بزرگ بست نشسته بودند. به امید این که خدای آتنه آنتیان را خواهد رهانید، از همین روی خشایارشا از یورش به آکروپل و کسانی که در آن بودند بازایستاد. خشایارشاه می دانست آنهایی که در آکروپل نشسته‌اند از نبود خواروبار به تنگ خواهند آمد و به آنها آزادی داد که از آنجا برون آیند و برای خود خوراک فراهم آورند و اینچنین گذشت، اما ناکامی هایی پیش آمد، اما به هر حال در دوران خشایارشاه، از ملک ایران چیزی کم نشد و به آن افزوده هم شد. گفتنی است که تمام این جنگ ها به دلیل این بود که داریوش بزرگ در واپسین سال‌های زندگانی می‌خواست که برای تاوان‌خواهی از یونانیان برای چپاول و به آتش کشیدن سارد پایتخت لیدیه و هم‌چنین به تاوان شکست سپاه ایران، در نخستین سری جنگ‌های ایران و یونان و نبرد ماراتون، به یونان لشکر بکشد. ولی پیش از آن داریوش زندگی را بدرود گفت. پس از او پسرش خشایارشا آهنگ خونخواهی کرد تا کار پدر را به سرانجام برساند.


پوریم و محققان
علاوه بر آنچه در بخش "کتاب استر" آمد، نظرات دیگر محققان نیز در ادامه آورده شده است:
- دائرةالمعارف جهانی یهود دربارهٔ کتاب استر می‌نویسد:
اکثر محققان کتاب را افسانه و داستان‌هایی می‌دانند که بازگو کننده آداب و سنت‌های معاصری است که با ظاهر و آهنگی قدیمی ارائه شده است تا از حمله و هجوم به آن اجتناب شود. آنها خاطر نشان کرده‌اند ۱۲۷ ولایتی که نامشان در کتاب آمده با ۲۰ ساتراپی باستانی ایران در مغایرتی عجیب است. یا حیرت‌آور است که چگونه استر، یهودی بود خودش را مخفی می‌کند، در حالی که مردخای که پسرعمو و در عین حال قیم او بوده، به عنوان یک یهودی شناخته شده بوده است. نیز غیرممکن است که یک غیر ایرانی به عنوان نخست وزیر یا ملکه انتخاب شود و اینکه رویدادهای کتاب، اگر به راستی واقع شده‌اند، نمی‌توانسته‌اند با بی‌توجهی مورخان روبرو شده باشند. لحن به کار رفته در کتاب، ساختار ادبی و جایگاه کتاب بیشتر به یک داستان رومانتیک اشاره دارد تا یک واقعه شمار تاریخی. برخی پژوهشگران حتی منبع این اثر را کاملاً غیر یهودی ردیابی کرده‌اند.
- سموئل کندی دربارهٔ کتاب می‌نویسد:
کتاب استر همه چیز می‌تواند باشد جز تاریخ، این کتاب، داستانی افسانه آمیز است که غرض ظاهری این افسانه آن بوده که برای جشن گرفتن عید پوریم، یک حقانیت و واقعیت تاریخی ذکر کند. کتاب استر اطلاعاتی نادرست را در مورد فارس نیز ارائه می‌دهد. در این کتاب آمده که خشایارشا بر ۱۲۷ ولایت حکمرانی کرده، حال آنکه تعداد واقعی تحت حکم او ۲۷ تا بوده است.
به نظر سموئیل کندی، کتاب استر سرشار از اندیشه‌ها و تصوراتی است که از ادبیات اساطیری بابل سرچشمه گرفته است. چرا که اندیشه غلبه یک زن بر پادشاه بیگانه بیشتر با روحیه بابلیان قرن ۵ پیش از میلاد مناسبت دارد تا با تفکر یهودی. علاوه بر این، نام هیچ‌یک از قهرمانان کتاب استر یک اسم واقعی یهودی نیست. به استثنای شاه اخشورش (خشایارشا) بقیه، نام خدایان بابلی و عیلامی دارند. نام استر معادل «ایشتار» است. بانوی قهرمان داستان حتی در باب دوم، آیه هفتم، هدسه خوانده می‌شود که از القاب خاص رب‌النوع بابلی است. استر و مردخای بابلیانی هستند که نقاب یهودی به چهره زده‌اند. دشمن آنها، هامان می‌توان بر مبنای زبانشناسی با هوما یک خدای عیلامی برابر دانست. وشتی، ملکه پارس هم، به همین ترتیب، می‌توان با مشتی یک رب‌النوع عیلامی تطبیق داد. از این رو کندی معتقد است اساس کتاب استر در عهد عتیق، یک افسانه بابلی قرن پنجمی است می‌باشد که کشمکش مرافعه مردوخ و ایشتار را با اخشورش بیان می‌کند. همانندی‌ها هم آن قدر زیاد است که نمی‌توان آن را بر تصادف حمل کرد.
از سال ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۶ حدود یکصد قطعه از طومارهای بحرالمیت در قمران یا اسفار متعدد عهد عتیق یافت شده‌اند، همگی به جز کتاب استر با عهد عتیق تطابق دارند. تومار بحرالمیت مربوط به گروه اسنیان از یهودیان است که هم اکنون ترجمه این مخلوطات نیز به چاپ رسیده و دسترس همگان است. دیگر آنکه در عهد جدید، هیج نقل قول یا اشاره‌ای به کتاب استر نشده است.

موضع گیری های سیاسی
اشاره نتانیاهو به این واقعه تاریخی در کنگره از سوی بسیاری از دوستان و همراهان همیشگی اسرائیل نیز مورد نقد قرار گرفت. تحلیلگران بسیاری از رسانه‌های غربی در صحت روایت نتانیاهو و الیگارشی صهیونیسم جهان ـ وطنی از واقعه تاریخی «پوریم» تشکیک کردند و برخی دیگر نیز که معتقد به همین روایت بودند، ارجاع نابخردانه او را به 2دلیل اصلی نابجا خواندند: نخست آنکه نتانیاهو با این اشاره صراحتاً بر دشمنی تاریخی ایرانیان با کانون‌های توطئه‌گر و کینه‌توز یهود صحه گذارده و آن را تأیید کرده است و دیگر اینکه ایرانیان را به وقوع کشتاری دیگر بسان کشتار نخست وعده داده است و این در حالی است که این ارجاع در خلال یک سخنرانی با هدف مظلوم‌نمایی نسبت به تهدید هسته‌ای ایران صورت گرفته است البته این تناقضات البته از چشم دوستان و دشمنان اسرائیل مخفی نماند. تناقضاتی که از ترسی عمیق ناشی می‌شد که در سراسر سخنرانی نتانیاهو عیان بود. ترس از تسلط ایران بر منطقه و نفوذ رو به تزاید انقلاب اسلامی در خاورمیانه عربی، جایی که تا چند دهه پیش ارتش‌های چند کشور عربی نیز در مقابل ارتش عبری عاجز بودند و اکنون گروه‌های مقاومت کوچک مورد حمایت ایران، اسرائیل را از اطراف محاصره کرده‌اند. اسرائیل وحشت‌زده‌تر از همیشه است، چرا که ترس همزاد دروغ است و مرگ و نابودی سرنوشت فساد و طغیان.
 
 
نتیجه گیری
آنچه مسلّم دانسته می شود این است که بنا بر مجموع و برآیند نظر مورخین و محققین در اصل کتاب، افراد نام برده در این کتاب، حوادث و همه و همه شک و شبهه است. از آنجایی که در این منبع تردید آمیز، روز قتل عام تردید آمیز ده ها هزار ایرانی مطابقتی با 13 بدر ایرانی دارد (عمدا یا سهوا)، به نظر می رسد که در این سال ها نیز 13 بدر کم کم در بین برخی ایرانی ها، به عنوان سالروز قتل عام ایرانی ها پذیرفته شده است.
شاید مهم ترین شبهه در این زمینه این باشد که حتما بعد از کشتن ده ها هزار ایرانی به دست پادشاه مست، پایه های مملکت  متزلزل می شود. چرا که هامان به عنوان یک وطن دوست، همراهان و هم عقیده هایی در بین سایر فرماندهان و وزرا داشته است. از طرفی نارضایتی عمیق مردم ایران از وطن فروشی پادشاه حتما باید دردسر ساز شود. هم چنین آیا پادشاه این مملکت وسیع، وزرا و مشاوران و فرماندهانی آگاه و غیر مست نداشته است؟... گفتنی است در برخی منابع تاریخی هم به توطئه های مردخای که در دربار نفوذ کرده بود و هم چنین سرپیجی یهودی های مقیم ایران از قوانین کشوری اشاره می کنند و این در حالی است که وزیری از دربار، مامور خاموش کردن توطئه آن ها بوده است که این هم تردید آمیز است و شاید برخی مورخان یا میهن دوستان در تاریخ قصد داشته اند که به نحوی توطئه کتاب استر را خنثی کنند.

اما نکته:
آنچه در تصاویر جشن پوریم مشاهده می شود جز خونخواری، وحشی گری و مستی و از خود بی خود شدن نیست و کسانی که در اسرائیل بر طبل پوریم (به احتمال قوی) خیالی می کوبند، چیزی جز دامن زدن به کینه عمیق یهودی ها با ایرانی ها نیست. چرا که آن ها در جشن هایشان بعد از گذشت قرن ها، هامان (که بگفته آن ها وزیر ایرانی بوده) را گردن می زنند، گوش او را به عنوان شیرینی پخش می کنند و اعضا و جوارح ایرانی ها را به دندان می گیرند و خونشان را سر می کشند و خود را هم مست می کنند تا حدی که بر زمین غوطه می خورند.

 هم چنین مناسب است که مورخان ایرانی، حتی المقدور این موضوع را واکاوی کنند و از معمای مقبره استر و مردخای در همدان پرده بردارند که این روایت متزلزل از تاریخ، زمانی دردسر ساز نشود.
 





 
 
حسن نادری
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۱-۱۳ ۰۲:۱۶:۵۳
سلام،
whit غلط است.
with درست است.
خسته نباشید.
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۱-۱۳ ۲۲:۰۸:۲۵
احتمالا اشکال تایپی بوده
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۱-۱۳ ۱۰:۱۱:۱۴
خیلی خوب بود
مرسی از شفاف سازی
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۱-۲۱ ۱۱:۰۶:۰۳
اونا هخامنشی ها رو با قاجار و پهلوی ها اشتباه گرفتن