زادروز یکی دیگر از پادشاهان ترانه؛

امروز تولد کسی‌ست که دلتان برایش می‌رود

کد مطلب: 178398
 
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۶:۳۵
شهیار قنبری، یکی از سه تفنگدار ترانه‌سرایی نوین در ایران (شهیار، ایرج، اردلان) است.
 
به گزارش ایران خبر، شهیار قنبری، یکی از سه تفنگدار ترانه‌سرایی نوین در ایران (شهیار، ایرج، اردلان) است.
برترین‌ها: تقویم باز هم ورق خورد و به زادروز یکی دیگر از پادشاهان ترانه در عصر باشکوه موسیقی پاپ فارسی رسیدیم. عالیجناب شهیار قنبری، فرزند خلف حمید قنبری (گوینده و بازیگر مشهور ایرانی‌) است. او هم به مانند هم‌قطارانش در تاریخ موسیقی ایران جاودانه شده و کاش می‌شد قدرش را بیشتر بدانیم. اما صد حیف که جلای وطن کرده. به هرحال هنوز یادگاری‌هایش برای نسل‌های کنونی باقی مانده و ما به این موهبت مفتخریم.
 
ششم مرداد سال ۱۳۲۹ بود که در خانواده‌ای اهل هنر در تهران به دنیا آمد. کار ادبی را از نوجوانی آغاز کرد و در آن زمان برای نشریه اطلاعات کودکان داستان کوتاه می‌نوشت و گاه شعر نیز می‌سرود. سپس برای ادامه تحصیل به لندن رفت و در میانهٔ دههٔ ۶۰ میلادی به ایران بازگشت. پدر دوست داشت که شهیار آرشیتکت بشود چرا‌که معتقد بود هنرمندان در جامعه ایران سرنوشت خوبی ندارند. پسر، اما علی‌رغم میل پدر سوی ترانه رفت: «پدر همیشه به من می‌گفت که هنر مال این سرزمین نیست.»
به اذعان شاعرانی مانند اردلان سرفراز، شهیار قنبری با ترانه «‌قصه دو ماهی»‌ با آهنگسازی بابک افشار به دلیل نوآوری در واژه و مضمون، سرآغاز ترانه نوین فارسی و ترانه مدرن ایران است و او را ترانه‌سرای نوین ایران زمین می‌نامند. خود شهیار قنبری در این باره می‌گوید: "قصه دو ماهی میلاد من است. بند ناف ترانه من این چنین بریده می‌شود…".
آثار ماندگار
در اینجا نقبی زده‌ایم به ماندگارترین ترانه‌های شهیار، آن‌ها که با همراهی ملودی به خانه‌ها نفوذ کردند و سال‌هاست که در شادی و غم، همراه ما هستند. از اردلان سرفراز نوشتیم و برای این قسمت «شهیار قنبری» را به مناسبت زادروزش محوریت قرار دادیم.
 
«شهیار قنبری» ترانه‌های به یادماندنی زیادی در کارنامه کاری خود دارد، کم‌تر کسی است که با سروده‌ای از او خاطره نداشته باشد. لازم به ذکر است که به هر حال این فهرست ارائه شده می‌توانست جامع‌تر باشد، اما هر فهرستی نقص‌هایی دارد.

قصه دو ماهی
  • ما دو تا ماهی بودیم، توی دریای کبود/ خالی از اشکای شور، از غم بود و نبود
«شهیار قنبری»در نوزده سالگی ترانه «قصه دو ماهی» سرود که به دلیل نوآوری در واژه و مضمون، سرآغاز ترانه‌گویی نوین فارسی است،داستان این ترانه که از زبان یک ماهی روایت می‌شود قصه ماهی تنها مانده‌ای را ترسیم می‌کند که مرغ ماهی‌خوار جفتش را ربوده است و حالا نوبت خود اوست که طعمه آن مرغ شود.

جمعه
  • توی قاب خیس این پنجره‌ها /عکسی از جمعه‌ی غمگین میبینم
«شهیار قنبری» بیشترین سهم همکاری با فرهاد را داشته است، در کتاب «دریا در من» درباره‌ی ترانه «جمعه» و تصاویری که بر روی جلد و پشت جلد این صفحه در آن روزگار آمده بود توضیح می‌دهد: «در یک عصر جمعه، ترانه‌ی «جمعه» را در خانه‌ی اسفندیار نوشتم. ترانه را به امیر نادری و فیلم «خداحافظ رفیق» اش، دوستانه پیشکش کردیم. روی جلدِ صفحه چهل و پنج دور، سه تصویر سپیدو سیاه از جوانی ما. پشت جلد، دستانی پیر، چروکیده، سیاه، گرسنه. پای این تصویر نوشتم: نازنین، هدیه‌ای به تو که هر روزت، جمعه است.»

مرد تنها
  • با صدای بی‌صدا، مث یه کوه، بلند/ مث یه خواب، کوتاه، یه مرد بود، یه مرد!
«مرد تنها» موسیقی منفرد زاده، صدای فرهاد که در سال ۱۳۴۸ به عنوان بخشی از موسیقی متن فیلم رضا موتوری ساخته مسعود کیمیایی ضبط شد. موسیقی حزن‌انگیز منفردزاده و صدای فرهاد بر روی عکس‌های امیر نادری از چهره بی‌جان و زخمی بهروز و‌ثوقی باعث شد بر تنهایی و رنجوری خودخواهانه و خودخواسته رضا موتوری اشکی ریخت.
کودکانه
  • بوی عیدی بوی توپ بوی کاغذ رنگی/ بوی تند ماهی دودی وسط سفره‌ی نو
این ترانه به بوی عیدی نیز معروف شده‌است. کودکانه یکی از آثار فرهاد است که پس از تولید مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت و همچنان نیز به عنوان یکی از نوستالژیک‌ترین و پرخاطره‌ترین آثار موسیقی ایران در میان مردم به حساب می‌آید.

نماز
  • من نمازم تو رو هر روز دیدنه / از لبت، دوسِت دارم شنیدنه
منفرزاده آهنگساز ترانه «نماز» که با صدای فریدون فروغی درباره‌ی این ترانه گفت: شهیار قنبری زیر فشار سازمان امنیت وقت، مجبور شد «من نمازم ترا هر روز دیدنه» را به «من نیازم ترا هر روز دیدنه»، تغییر دهد «چون بازجو به ما می‌گفت شما با این کارتان قم را به هم ریخته‌اید.»

بوی خوب گندم
  • بوی گندم مال من، هر چی که دارم مال تو/ یه وجب خاک مال من، هرچی می‌کارم مال تو
«بوی خوب گندم» شرح گلایه‌های مرد کشاورزی است که طاعون استعمار و تبعیض بر قبیله او هجوم آورده و بیگانه حاصل کشت و کارش را به تاراج برده است. کشاورز، اجنبی را مخاطب قرار می‌دهد و با صدایی کم رمق، تمام رنج و درد خود را در کلام «بوی گندم مال من هرچی که دارم مال تو، یه وجب خاک مال من هرچی می‌کارم مال تو» خلاصه می‌کند. اجرای این ترانه در دهه پنجاه خورشیدی باعث شد تا خواننده، و شاعر ترانه به زندان بیفتند.
نجوا‌ها
  • رُستنی‌ها کم نیست، من و تو کم بودیم/ خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم
«نجواها» پیش از ترانه شدن، در یکی از نشریات هفتگی تهران و در گرماگرم روز‌های انقلاب چاپ و منتشر شد. از مثلث هنری: «اسفندیار منفردزاده ـ شهیار قنبری ـ فرهاد مهراد»، ترانه‌ی «نجواها» آخرین کار نیمه مانده‌ای است که از دوران همکاری و رفاقت‌شان با هم به‌یادگار ماند.
همیشه غایب
  • یک نفر میاد که من منتظر دیدنشم/ یک نفر میاد که من تشنه‌ی بوییدنشم
«شهیار قنبری» در پانویس این ترانه نوشته است: «داریوش اقبالی» را شبی که باید برای خواندن این ترانه به استودیو می‌آمد، به زندان اوین بردند. من و آهنگ‌ساز، بی‌خبر و خشمگین از بدقولی، ساعت‌ها انتظار کشیدیم. وقتی دلگیر به خانه می‌رفتم، نمی‌دانستم که فردایش، ساعت یک بعدازظهر، آنان به سراغ من می‌آیند تا دوستان در اوین تنها نباشند...» این ترانه هم با صدای فریدون فروغی نیز شنیده شده است.
شام آخر
این آهنگ برای فیلم «شام آخر» به کارگردانی «شهیار قنبری» ساخته شده است. آهنگ در وصف از دست دادن بانویی است که شخصی تمام هستی خود را مدیون او می‌داند و فکر می‌کند شاید این شام آخرش باشد.
 
غزلک
  • غزلک، شکستن‌ا‌ت کار کیه؟ /به عزا نشستن‌ا‌ت کار کیه؟
شب‌های غربت ترانه و گریه کنار رودِ «سن» La Seine «شهیار قنبری» این ترانه را در سال ۱۹۸۵ در پاریس سرود.
منبع : برترین ها