۱
 
ایران خبر بررسی می کند:

رسانه ها در تسخیر 175 تن !

کد مطلب: 29706
 
تاریخ انتشار : دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۳۸
انگار بمبی در فضای مجازی ترکیده باشد ، حرف کمی نیست صحبت از بازگشت 175 غواص به میهن است، آن هم بعد از سالها، با دستان بسته و داستان گوری مشترک که زنده زنده به آن سپرده شده بودند.
رسانه ها در تسخیر 175 تن !
 
انگار بمبی در فضای مجازی ترکیده باشد ، حرف کمی نیست صحبت از بازگشت 175 غواص به میهن است، آن هم بعد از سالها، با دستان بسته و داستان گوری مشترک که زنده زنده به آن سپرده شده بودند.
ایران خبر-عجیب نیست که رسانه ها اینگونه با بهت و غم به آنها بپردازند، اما اینکه جوانان دهه های شصت و هفتاد که حتی شبی جنگ را لمس نکرده اند و دنیایشان غرق فیس بوک و تلگرام و اینستاگرام و بی خیالی های دهه هفتاد و هشتادی است، اکنون از کربلای 4 و ناکامی تلخش، از قهرمانی قهرمانه مردانش و اینگونه با سوز از 175 تن می نویسند، حکایت پند آموزی است .
«خبرگزاری دولت»با تحسین این شور ایجاد شده نوشته است:" نکته ی قابل تامل در خصوص این خبر، واکنش گسترده و بی سابقه ی
بسیاری از افرادی که در این سه روز در وصف مظلومیت این شهیدان و داغ خانواده های چشم انتظار آن ها نوشته اند و گفته اند، به نسلی تعلق دارند که انقلاب و جنگ را از نزدیک شاهد نبوده و مفهوم هایی را که به واسطه ی این وقایع معنی پیدا می کند مستقیم درک نکرده اند.
کاربران شبکه های اجتماعی از طیف ها و گروه های مختلف است. پیر و جوان، چپ و راست، حتی جوانان و نوجوانانی که سال ها بعد از پایان جنگ به دنیا آمده اند، طی روزهای بعد از انتشار این خبر، در قالب شعر، یادداشت، دلنوشته و ... به آن واکنش نشان دادند. در ادامه چند نکته را در این خصوص ذکر خواهیم کرد:

1-شهادت حقیقتی همیشه زنده است که پیام روشن و رسای آن به گوش همه ی نسل ها خواهد رسید. بسیاری از افرادی که در این سه روز در وصف مظلومیت این شهیدان و داغ خانواده های چشم انتظار آن ها نوشته اند و گفته اند، به نسلی تعلق دارند که انقلاب و جنگ را از نزدیک شاهد نبوده و مفهوم هایی را که به واسطه ی این وقایع معنی پیدا می کند مستقیم درک نکرده؛ با این وجود احترام و علاقه ی آن ها به آزادمردانی که برای دفاع از کشور در مقابل تهاجم دشمن قد علم کردند کمتر از افرادی که جنگ و پیامدهای آن را به چشم دیده اند نیست....
2-بدون شک شهیدان را می توان در زمره ی بزرگ ترین آموزگاران تاریخ دانست. مردانی که با لحظه لحظه ی زندگی خود درسی بزرگ از خود برجای گذاشتند و حتی اکنون بعد از سال ها با بازگشت پیکرهای بی جان خود نیز این درس را تکرار می کنند و ملتی را تکان می دهند. باشد که این درس و این پیام را عده یی درک کنند که گاه و بیگاه از یاد می برند آرامش و آسایش این سرزمین را مدیون چه کسانی هستند و بجای تلاش برای ارتقای هرچه بیشتر این میراث و خدمت به مردمی که شهیدان برای دفاع از آن ها به کارزار نبرد رفتند، این آرامش را فدای سود و منفعت های سیاسی و اقتصادی خود می کنند. جالب این که بسیاری از این افراد ادعای پرچم داری انقلاب و دفاع مقدسی را بر دوش می کشند که سال ها است به آرمان های آن پشت کرده اند.

3-جوانان و نوجوانان (بویژه دهه ی هفتادی ها) طی روزهای گذشته با شور و عشق از این 175 نفر و سایر شهیدان کشور نوشته اند و اقدام آن ها مبنی بر پشت کردن به آسایش زندگی و به جان خریدن دشواری های
تقلیل این شهدا به جوانان پاک و بی‌غل و غشی که امروز می‌توانستند در کنار همسرشان، با فرزندانشان زندگی خوب و موفقی داشته باشند و مادران‌شان نیز در کنارشان آرمیده بود، همان‌طور که در معنای ضمنی خود اشاره ظریفی به «بی‌عقلی» آنها دارد، عملا در حال پنهان کردن بزرگترین حقیقت مسیر آنها، «آرمان‌» شان است. آرمانی که اگر وجود نداشت آنها نیز این‌گونه وجود نداشتند."
فراوان در راستای حفاظت از ناموس و وطن را ستوده اند. این در حالی است که این نسل همواره از سوی عده یی که بدون توجه به تفاوت نسل ها و تغییر معیارها، جوانان را به بی انگیزگی و بی توجهی نسبت به آرمان ها و ارزش های انقلاب و دفاع مقدس متهم می کنند مورد هجمه بوده است..."

«تسنیم »اما از زاویه ای دیگر به 175 تن پرداخته ،عمده این واکنشها را احساسی می داند و می نویسد: "حالا اینجا، دقیقا به مشابه مد همه این سالهای سینما و ادبیات و فرهنگ و هنر ایرانی،در تمام این واکنش‌های احساسی به 175 شهید مشهور، همه این مویه‌های احساسی به از دست رفتن آنها، اشاره به سن و سال جوان‌ آنها، به مادران و همسرانی که در تمام این سالها منتظر آنها بوده‌اند،این روضه‌خوانی‌های مفصل درباره بسته بودن دست آنها هنگام شهادت و... در تمام این‌ها آن چیزی که در حال قربانی شدن است، خود همین شهدا هستند و این همان نمایش رویگرد بقاگرای تقدیس زندگی است که اینجا دوباره سربرآورده است.رویکردی که تنها چیزی که برایش اهمیت دارد، حفظ زندگی است و از زندگی در برابر تمام عوامل تهدید‌کننده و خطرزای مختلف؛ از آرمان گرفته تا تعهد محافظت می‌کند. تقلیل این شهدا به جوانان پاک و بی‌غل و غشی که امروز می‌توانستند در کنار همسرشان، با فرزندانشان زندگی خوب و موفقی داشته باشند و مادران‌شان نیز در کنارشان آرمیده بود، همان‌طور که در معنای ضمنی خود اشاره ظریفی به «بی‌عقلی» آنها دارد، عملا در حال پنهان کردن بزرگترین حقیقت مسیر آنها، «آرمان‌» شان است. آرمانی که اگر وجود نداشت آنها نیز این‌گونه وجود نداشتند."


واکنش کارگردان «ملکه» به ماجرای 175 غواص ، از جنس هنر و سینمای است .«باشه آهنگر»این اتفاق را کم نظیر در تمام دنیا می داند، اما در عین حال از محدویت‌های ساخت فیلم درباره چنین موضوعاتی ابراز تاسف می کند.
این فیلمساز در گفت‌وگو با ایسنا گفته است: «این غواصان نمونه اندکی از زحمات و ایثار جوانانی هستند که در سال‌های جنگ درگیر این اتفاق بودند.پرداختن به این موضوعات در رسانه‌ای مانند سینما نیازمند بودجه بالایی است به طوری که حتی یک سکانس این فیلم در مقایسه با یک پروژه شهری هزینه بالاتری دارد. »

باشه آهنگر،از مشکلات متعدد سینمای دفاع مقدس ابزار تأسف کرده و می گوید:«270غواص و شهید کشف شده که هنوز پیکرشان دفن نشده است. هنوز خانواده بعضی از آن‌ها
«این غواصان نمونه اندکی از زحمات و ایثار جوانانی هستند که در سال‌های جنگ درگیر این اتفاق بودند.پرداختن به این موضوعات در رسانه‌ای مانند سینما نیازمند بودجه بالایی است به طوری که حتی یک سکانس این فیلم در مقایسه با یک پروژه شهری هزینه بالاتری دارد. »
شناسایی نشده‌اند. اگر امروز نتوانیم در آثار هنری به چنین موضوعاتی توجه کنیم، دو دهه دیگر که ما نیستیم چه کسی به این موضوعات می‌پردازد؟! »

«باشگاه خبرنگاران»هم نسبت به موج ایجاد شده در رسانه های مجازی بی تفاوت نبوده و در این باره نوشته است : "فرقی نمی کرد خبر بر روی گوشی هوشمند گران قیمتشان آمده باشد یا در تاکسی و اتوبوس و میان همهمه شهر شنیده باشند. واکنش ها درمورد آن اما نسبت به هر خبر دیگری متفاوت بود.
فضای مجازی و اجتماعی حالا چند روزی است غرق شده در نوشته ها ، طرح ها و تصاویری که ادای احترام است به 175 مسافر تازه از سفر برگشته، آن هم توسط همان جوان‌هایی که حرف‌های خاصی در موردشان گفته و شنیده می شد.
واکنش ها نسبت به این خبر بار دیگر تصویر مهمی از سطح پایبندی جامعه¬جوان کشور به ارزش‌هایی مانند دفاع و شهادت نشان داد تا بشود گفت اعتقادات خانواده ایرانی همچنان مستحکم است و البته برخی اظهارنظرها و تحلیل ها نیازمند بازنگری...."

حتی اپوزیسیون و خارج نشین ها هم نخواستند از این غافله عقب بمانند .


«جام جم» هم موج رسانه ای موجود را به بغض ترکیده ایران تشبیه کرد و نوشت : "این 175 شهید گویی نماد مظلومیت انسانیت بودند در مبارزه با توحشی که روزی در چهره ارتش بعث صدام خود را سازماندهی می کرد و امروز به شکل داعش درآمده تا چاله های عمیق تری را برای زنده به گور کردن انسان ها حفر کند.
راه افتادن کمپین های مجازی با عناوین مختلف برای واکنش نشان دادن به فاجعه ای که البته مربوط به امروز نیست، نشان می دهد همبستگی ایرانی و هویت مشترک نهفته در اذهان عمومی ایرانیان، امروز و دیروز نمی شناسد و حتی انتشار خبری که منشأ آن یک حادثه در دل تاریخ معاصر بوده نیز می تواند نوعی اتحاد ملی در سوگواری برای جوانان این مرز و بوم را رقم بزند.
به فیسبوک نگاه کنید، توئیت های ایرانی ها در توئیتر را ببینید، به وایبر، تلگرام،
باشد که این درس و این پیام را عده یی درک کنند که گاه و بیگاه از یاد می برند آرامش و آسایش این سرزمین را مدیون چه کسانی هستند و بجای تلاش برای ارتقای هرچه بیشتر این میراث و خدمت به مردمی که شهیدان برای دفاع از آن ها به کارزار نبرد رفتند، این آرامش را فدای سود و منفعت های سیاسی و اقتصادی خود می کنند. جالب این که بسیاری از این افراد ادعای پرچم داری انقلاب و دفاع مقدسی را بر دوش می کشند که سال ها است به آرمان های آن پشت کرده اند.
واتس آپ و لاین سر بزنید، همه جا نشانی از عکس های خندان غواصان ایرانی هست در کنار پیام های سوگوارانه ای که نشان می دهد ایران در عزای شهدای خود نشسته است؛ جوانانی با دستان بسته و چشمانی باز که سال ها پیش از بروز فاجعه داعش، به چشمان خود سنگدلی تکفیری ها را دیده بودند.
واکنش عمومی به فاجعه زنده به گور شدن 175 غواص ایرانی که مربوط به عملیات کربلای4 است، نشان می دهد برخلاف تبلیغات ضدایرانی صورت گرفته در همه این سال ها، هنوز ایرانی ها با هر نگرش فکری، چه در داخل و چه حتی خارج کشور، سوگوار شهدای جنگ تحمیلی بوده و رشادت های رزمندگان در جبهه های دفاع از میهن خویش را فراموش نمی کنند.
این همدلی فراگیر در آستانه فرارسیدن سوم خردادی دیگر، نمادی از وحدت ملی در دفاع از ایران است و پیامی واضح به آنهایی می دهد که هنوز سر در سودای «گزینه های روی میز» دارند.
آنها که گمان می برند، فریاد صلح طلبی ایرانی به معنی عبور از ارزش های دفاع مقدس است، نباید از یاد ببرند که از نگاه ایرانی، شهدای زنده به گور شده ایرانی، جز افسران صلح بوده اند که در برابر قساوت افراط گرایان زمان، ایستادگی کردند و امروز هم جوانان ایرانی حاضرند همچنان برای دفاع از صلح رودرروی تندروهایی بایستند که اگر نبود اقتدار و وحدت ایرانی، هنوز هم با تکیه بر جاهلیت تاریخی خود دنبال زنده در گور کردن ایران بودند؛ اما کیست که نداند خاکستر شهدای کربلای4، ققنوس وار، روحیه شجاعت را در میان مردم ایران چنان نهادینه کرده که حالا ادامه دهندگان راه قاتلان غواصان مظلوم ایرانی جرأت رویارویی با ایران ندارند و حامیان آنها مذاکره با ایران را به تجربه تلخ نبردی دیگر ترجیح می دهند."



«معصومه ابتکار»، رییس سازمان محیط زیست هم به خیل فیس بوکی های متاثر از 175 تن پیوست و نوشت:

«حمید رسایی»، نماینده مجلس،بازگشت این شهدا را دستمایه کنایه قرار داد و  طرح زیر را در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد:



«عبدالجبار کاکایی»شاعر و ترانه سرا نیز یکی از دهها شعر و قصیده را درباره این مردان  با عنوان «سرباز آخر» سرود:


«سرباز آخر»

دیر آمدی اِی جانِ عاشق...بی چتر و بارانی از این باد

اِی تکه تکه روحِ معصوم...اِی تار و پودِ رفته از یاد

دیر آمدی تا قد کشیدم...با خاطراتی از تو در سر

دیر آمدی از باد و باران...دیر آمدی سربازِ آخر

پنهان شدی در خاک شاید...خاک از تنِ تو جان بگیرد

تا دشت تنها باشد و ابر...دلشوره باران بگیرد

امروز دستِ آشنایی...بیرون کشید از عمقِ خاکت

کم کم به یادِ خاک آمد...انگشتر و مُهر و پلاکت

در شهر می‌پیچد دوباره...بوی گلاب و اشک و شیون

تا شیشه عطرِ تنت را...از خاک بیرون می‌کِشم من

این ریشه‌های مانده در خاک...دلشوره‌ طوفان ندارند

پایانِ این افسانه‌ها کو...افسانه‌ها پایان ندارند»
 
 
الی
۱۳۹۴-۰۳-۰۴ ۱۶:۴۶:۴۹
خیلی خوب بود/ مرسی