کد مطلب: 93000
 
تاریخ انتشار : شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۶ ساعت ۱۹:۵۴
در طی ۱۲ سال حکومت رایش سوم، در آلمان و نروژ برنامه عجیبی اجرایی شد، این برنامه به تازگی در کتاب جالبی که ۱۰۰ رخداد جالب تاریخی ۲۰ قرن را در ۶ قاره دنیا نقل کرده، فهرست شده است.
یکی از چیزهایی جالبی که در این کتاب به آن اشاره شده است، برنامه‌‌ای موسوم به Lebensborn یا چشمه زندگی بود. این برنامه را اس اس پایه نهاده بود و سازمان ثبت‌شده‌ای به همین نام برای آن وجود داشت و هدف اصلی آن افزایش میزان تولد کودکانی با ویژگی‌های شاخص نژاد آریایی بود.
 
یکی از زنانی که درگیر این برنامه شد و در کتاب روی داستان زندگی او تمرکز شده است، زنی به نام هیلدگارد تروتز بود، او یک حامی وفادار و مشتاق نازی‌ها بود، تا آنجا که مدالی به پاس این تلاش‌های او به او در سال ۱۹۳۳ اهدا شده بود. او در این زمان به صور هفتگی در همایش‌های نازی‌ها شرکت می‌کرد، در سخنرانی‌ها شوق ساختن یک آلمان نوی بهتر به شرکت‌کنندگان القا می‌شد و جوانان می‌فهمیدند که چقدر برای ساختن این آینده بهتر، تلاش آنها ارزشمند خواهد بود.
 
تروتز به زودی چهره شاخص، سازمان محلی‌اش شد، اما قسمت زیادی از این محبوبیت او به ویژگی‌های فیزیکی او ربط داشت: موهای بلوند و چشمان آبی او شاخص نژاد آریایی شمال اروپا بود.
 
در سال ۱۹۳۶، او تنها ۱۸ سال داشت و تازه تحصیل را تمام کرده بود و در پی یافتن کاری برای آینده خود بود. در این زمان او با رهبر سازمان زنانی حامی هیتلر، گفتگویی کرد که آینده‌اش را تغییر داد. به او گفته شد که آلمان بیش از هر چیز، به افرادی به نژاد خالص نیاز دارد و برای چه او برای پیشوا، چنین فرزندانی را به ارمغان نیاورد.
 
ترونز در این زمان نمی‌دانست که در آن زمان، مدتی است که برنامه‌ای با حمایت دولتی به نام Lebensborn در حال اجراست. در این برنامه بدون ملاحظات معمول برای ازدواج قانونی یا شرعی، زنانی با ویژگی‌های نژادی به اصطلاح برتر آریایی انتخاب می‌شدند، با افسران اس اس همخوابه و حامله می‌شدند.
 
تروتز هم در همین راستا، مورد آزمایشات پزشکی قرار گرفت و مثل زنان دیگری که وارد برنامه می‌شد، پیشینه‌اش مورد بررسی قرار گرفت، مبادا که خون یهودی در رگ‌هایش جاری باشد. حالا که سربلند از آزمایشات بیرون آمده بود، می‌توانست از بین یک گروه افسران اس اس، «شریک» دلخواه خود را پیدا کند.
 
او را به قلعه‌ای در باوارایا بردند. در آنجا ۴۰ دختر دیگر با نام‌های ساختگی زندگی می‌کردند. شرایط زندگی در قلعه بسیار لوکس و تشریفاتی بود. اتاق‌های برای بازی و ورزش داشت و مجهز به کتابخانه و سالن موسیقی و حتی سینما بود. به گفته تروتز، تا به آن زمان غذاهایی به آن خوبی نخورده بود. هیچ نیازی به کار نبود و گروهی از خدمتکاران به آنها خدمت می‌کردند.
 
کل قلعه را یک پزشک بلندپایه عضو اس اس کنترل می‌کرد. او زنی را که وارد می‌شد به دقت معاینه می‌کرد، مبادا که بیماری ژنتیکی، اعتیاد به الکل یا کندذهنی داشته باشند.
 
به زن‌های قلعه اخطار داده شده بود که هیچ حق قانوین نسبت به کودکانی که به دنیا خواهند آورد، نخواهند داشت. کودکان به انستیتوهای پرورشی مخصوصی فرستاده می‌شدند تا در شرایطی ایده‌آل برای خدمت وفادارانه به هیتلر، پرورده شوند.
 
افسران بلند قد، قوی، چشم‌آبی و موبلوند، به آنجا آورده می‌شدند، تا بعد از آشنایی مختصر یک هفته‌ای در جریان تماشای فیلم، بازی و همایش‌ها، دخترها یکی از آنها را برای فرزندآوری انتخاب کنند.
 
یکی از اجزای اصلی برنامه Lebensborn  حفظ اسرار و شرایط محرمانه بود. بعد از اینکه دخترها، انتخابشان را می‌کردند، دقیقا ۱۰ روز بعد از گذشت آخرین عادت ماهانه‌‌شان، یعنی در زمانی که بهترین شرایط فیزیولوژیک برای لقاح و حاملگی است، یک آزمایش پزشکی دیگر انجام می‌شود و بعد اجازه نزدیکی داده می‌شد.
 
تروتز در آن زمان از این برنامه خوش‌اش می‌آمد، نه فقط به خاطر بی‌قیدی و لذات جسمانی همراه‌اش، بلکه برای اینکه تصور می‌کرد، چقدر در خدمات پیشوای عزیزش قرار گرفته است. همان افسری که تروتز را در جریان چند دیدار، باردار کرد، هفته بعد برای باردار کردن دوستانش مورد استفاده قرار گرفت. ۹ ماه بعد او زایمانی، نه‌چندان آسان داشت. در آن زمان زنان «خوب» آلمانی دوست داشتند که در روندی کاملا طبیعی، زایمان کنند و تزریق مسکن به آنها، گناهی مثل پذیرفتن دموکراسی منحط غربی داشت!
 
او دو هفته به نوزادش شیر داد و بعد کودک از او گرفته شد. تروتز دیگر هیچگاه نه کودک‌اش را دید و نه پدر فرزندش را.
 
در سال‌های بعدی تروتز تلاش کرد که کودکان دیگری به دنیا آورد، او او سرانجام عاشق یکی از افسران جوان شد و با هم ازدواج کردند. البته او به شوهرش گفت که در برنامه Lebensborn  شرکت کرده و چقدر شگفت‌زده شد که شوهرش به اندازه او از این همکاری او، خشنود نیست! البته همسرش نمی‌توانست آزادانه او را سرزنش کند، آخر او وظیفه‌اش را در قبال هیتلر انجام می‌داد! تروتز هیچگاه نفهمید که چه بر سر فرزندش آمده است.
 
آما در آلمان بعد از جنگ و حکومت نازی‌ها، این پیشنیه خانم تروتز همچون داغ ننگی بر روی او ماند، طوری که هیچگاه نتوانست از آن رها شود.
 
برآورد می‌شود که در طی این برنامه عجیب، حدود ۲۰ هزار نوزاد، زاده شدند. بسیاری از آنها پس از جنگ، زمانی که نرخ موالید آلمان به شدت پایین آمده بود، به فرندخواندگی پذیرفته شدند. هنوز که هنوز است، بیشتر این افراد، بختی برای دانستن پیشینه واقعی خودشان نداشته‌اند و نمی‌دانند که در چه شرایطی نطفه‌شان نهاده شده است.
 
در سال ۲۰۰۶، بیش از ۳۰ نفر از افرادی که تحت همین برنامه زاده شده بودند و در آن زمان دیگر بیش از ۶۰ سال داشتند، در یکی از شهرهایی که برنامه Lebensborn  در آن اجرا می‌شد، با هم ملاقات کردند تا با گفتگو با هم از اضطراب دیرپای خود بکاهند.