سرافراز رسانه ملی را ترک کرد؛
کد مطلب: 60871
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۸:۰۶
صادق زیباکلام درباره عملکرد رئیس صداوسیما گفت: «با حضور سرافراز در صداوسیما آن تنگنظری که در دوران آقای ضرغامی بود بیشتر شد و برنامههای صداوسیما در این 18 ماه یکسویهتر و بستهتر شده است و اگر چهرههایی از فرهیختگان و روشنفکران جامعه در دوران ضرغامی در تلویزیون ظاهر میشدند، در این 18 ماه پای آنها از صداوسیما به کل قطع شد.
به گزارش ایران خبر، صادق زیباکلام درباره عملکرد رئیس صداوسیما گفت: «با حضور سرافراز در صداوسیما آن تنگنظری که در دوران آقای ضرغامی بود بیشتر شد و برنامههای صداوسیما در این 18 ماه یکسویهتر و بستهتر شده است و اگر چهرههایی از فرهیختگان و روشنفکران جامعه در دوران ضرغامی در تلویزیون ظاهر میشدند، در این 18 ماه پای آنها از صداوسیما به کل قطع شد. بنابراین در این 18 ماه سیاستهای آقای سرافراز باعث ریزش بیشتر مخاطبان شده و شاهد هیچ نوآوری و تحولی نبودیم.»
در چند روز اخیر برخی رسانهها از استعفای قطعی رئیس صداوسیما و حتی انتخاب جانشین وی سخن گفتهاند. گفته میشود سرافراز به دلیل دیسک کمر از ریاست صداوسیما استعفا داده است. چه عواملی باعث شد سرافراز نتواند دوره ریاست خود در صداوسیما را به پایان برساند؟
صادق زیباکلام استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی در گفتوگو با فرارو گفت: «پرداختن به این موضوع که چرا رئیس صداوسیما بعد از 18 ماه تغییر خواهد کرد خیلی دشوار است. در مورد آقای ضرغامی دو دوره ایشان تمام شده بود و باید جای خود را به کسی دیگر میدادند. اما درباره آقای سرافراز یک مشکلی بوجود آمده و مسألهای شده و چیزی اتفاقی افتاده که تداوم ریاست ایشان را با مشکل مواجه کرده است.»
وی ادامه داد: «بنابراین سوال اساسی این است که چه شده که ادامه ریاست سرافراز بر صداوسیما عملا غیرممکن شده است؟ البته چون صداوسیما به لحاظ مدیریتی سازمانی کاملاً بسته است و تصمیمات کاملاً در درون صداوسیما صورت میگیرد و با وجود آنکه بودجه آن از بیتالمال تأمین میشود جامعه هیچ حق و فرصتی برای اظهارنظر در مورد عملکرد صداوسیما ندارد، بنابراین اطلاعات زیادی هم در مورد آن نداریم و هرچه گفته شود بر اساس حدس و گمان است.»
زیباکلام افزود: «صداوسیما از دستگاههایی است که اجازه داده نمیشود درباره سیاستها، عملکرد و مسائل بودجهای آن تحلیل و قضاوت کرد و فقط باید از صداوسیما تعریف کرد. اما آنچه مسلم است، این است که اکنون صداوسیما دچار بحران شده است.»
این استاد دانشگاه همچنین اظهار کرد: «بنده آنچه میخواهم در خصوص آقای سرافراز عرض کنم حدس و گمان است و هیچ قطعیتی ندارد چون من هم مانند باقی مردم اطلاعاتی درباره صداوسیما ندارم.»
وی ادامه داد: «اولین روایت درباره علت رفتن آقای سرافراز چنین عنوان میشود که آقای سرافراز یکسری اقدامات و تغییر و تحولاتی در درون صداوسیما شروع کرد که باعث شد منافع عدهای از مدیران صداوسیما و کسانی که در این دستگاه نفوذ دارند آسیب ببیند، چراکه آقای سرافراز اقدام به حذف یا جابجایی آنها کرده بود.»
زیباکلام افزود: «بر این اساس، کسانی که در این 18 ماه از اقدامات آقای سرافراز ناخرسند بودند در واقع زیر پای ایشان را خالی کردند و اقداماتی علیه رئیس صداوسیما انجام دادند و باعث حذف ایشان شدند.»
وی ادامه داد: «اما روایت دیگر از علت رفتن آقای سرافراز این است که مدیریت آقای سرافراز به هیچ وجه نتوانست مشکلات و مسائل بنیادی صداوسیما که مهمترین آن از دست دادن مخاطب تحصیلکرده ایرانی بود را چارهسازی کند؛ چنانکه امروز نفوذ شبکههای فارسی زبان روز به روز در حال افزایش است؛ در حالی که انتظار میرفت آقای سرافزار گامیهایی در این جهت بردارد که لااقل سرعت تکثیر مخاطبین شبکههای فارسی زبان کمی کاهش پیدا کند. اما در 18 ماه اخیر نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه حتی سرعت تکثیر مخاطبان شبکههای ماهوارهای بیشتر هم شد.»
این استاد دانشگاه افزود: «به عنوان جمعبندی باید گفت با حضور سرافراز در صداوسیما آن تنگنظری که در دوران آقای ضرغامی بود بیشتر شد و برنامههای صداوسیما در این 18 ماه یکسویهتر و بستهتر شده است و اگر چهرههایی از فرهیختگان و روشنفکران جامعه در دوران ضرغامی در تلویزیون ظاهر میشدند، در این 18 ماه پای آنها از صداوسیما به کل قطع شد. لذا در این 18 ماه سیاستهای آقای سرافراز باعث ریزش بیشتر مخاطبین شده و شاهد هیچ نوآوری و تحولی نبودیم.»
زیباکلام در پاسخ به این پرسش که "آیا نوع رابطه صداوسیما با دولت و به خصوص در موضوع برجام در رفتن سرافراز موثر بوده است؟" گفت: «آنچه مسلم است آقای سرافراز در این 18 ماه از ضدیت، جبههگیری و حمله به دولت و میدان دادن به مخالفین آقای روحانی خودداری نکردند و بخصوص در مسأله برجام عملاً تریبون را به مخالفین برجام دادند و حتی اجازه پخش یک برنامه نیمساعته جدی که لااقل میان مخالفان و موافقان برجام نوعی دیالوگ صورت بگیرد، ندادند و کاملا یکسویه و یکجانبه از اقلیت مخالف برجام حمایت کردند.»
این استاد دانشگاه افزود: «با این حال بنده معتقدم این موضوع نمیتواند دلیل برکناری ایشان باشد چون دولت آنقدر توان و زور ندارد که رئیس صداوسیمایی که علیه دولت است را تغییر بدهد.»
وی در پاسخ به این پرسش که "آیا حواشی که در این مدت در صداوسیما شکل گرفت میتواند دلیل رفتن سرافراز باشد؟" گفت: «این حواشی میتواند به روایت اول کمک کند. یعنی در واقع این حواشی و مسائل میتواند پوست خربزههایی باشد که از سوی ناراضیان و مخالفین آقای سرافراز در داخل صداوسیما زیر پای ایشان انداخته شده بود.»
زیباکلام در پاسخ به این پرسش که "سیر عملکرد رؤسای صداوسیما از ابتدای انقلاب تاکنون آیا صعودی و مثبت یا نزولی و منفی بوده است؟" گفت: «من هیچ تغییر و تحول مثبتی در دورههای مختلف صداوسیما نمیبینم. یعنی از دوره آقای محمد هاشمی تا آقای سرافراز صداوسیما تحولی به خود ندیده است و همه اینها در یک خط مستقیم حرکت کرده و آن خط هم این است که صداوسیما متعلق به یک جریان خاص سیاسی بوده است.»
این استاد دانشگاه در پایان اظهار کرد: «به عبارتی صداوسیما در تمام این مدت اصلاً و ابداً حتی یک ذره به سمت چندصدایی حرکت نکرده است و اجاره هیچ گونه انتقاد به حکومت را نداده است.»
محسن نامور صدیق
۱۳۹۵-۰۲-۲۲ ۲۲:۴۴:۳۴
جناب دکتر زیبا کلام در خصوص علل کناره گیری دکتر سرافراز از ریاست سازمان صدا و سیما گمانه زنی هائی داشته اند که البته بخشی از این علل به واقعیت نزدیک هستند اما اگر به واقع عملکرد 18 ماهه دکتر سرافراز در بوته نقد قرار گیرد شاهد تحولاتی جسورانه و شجاعانه هستیم که دکتر سرافراز یک تنه اقدام به اجرای این تحولات نمود.
ایشان فارغ از برخی عملکردهای نامطلوبش در این ایام، حرکتی بسیار جسورانه در این سازمان انجام داد که کمتر مدیری جرات اجرای آن را داشت.
سرافراز با یک حرکت متهورانه مدیران چند شغله و پرمدعا در سازمان را کنار گذاشت و آنان را از دست اندازی های گستاخانه به بیت المال را ناکام گذاشت.
وی با کسانی مبارزه کرد که حتی خودروی زیر پای فرزندانشان، هزینه سفرهای کاری خارجی به همراه کلیه اعضای خانواده شان و ... از طریق صدا و سیما تامین میشد. جلوی بسیاری از ریخت و پاشهائی از بیت المال را گرفت که یقیناً وجود این ریخت و پاشها بحران سازمان را از این که اکنون هست را هم بیشتر میکرد.
نسبت به حذف بسیاری از شبکه های موازی که صرفاً جهت بزک ودوزک بود و مصداق آفتابه لگن چند دست و... بود، اقدام کارشناسانه ای انجام داد که بود یا نبود این شبکه ها هیچ تاثیری در جذب یا فرار مخاطبین نداشتند چرا که بسیاری از این شبکه ها ناشناخته بودند و مخاطبی حتی در حد یک شبکه تلویزیونی محلی هم نداشتند.
در خصوص کنترل منابع مالی سازمان اقدامات شایسته ای انجام داد و گرچه بحران سازمان را بطور کلی نتوانست رفع نماید اما اوضاع را از وضعیت قرمز و بحران آن ایام خارج نمود.
از دیگر دلایل کناره گیری دکتر سرافراز غیر از بحران مالی بحران دیگری مطرح است و آنهم فرار مخاطبین از صدا و سیما. در واقع علت ناکامی صدا و سیما در جذب مخاطب در جای دیگری نهفته است. با توجه به محدودیتهای موجود در سیاستهای اداره سازمان صدا و سیما و اعمال خط قرمزهای بیشمار که توسط قوانین ایران و شورای سیاستگذاری سازمان به این سازمان اعمال میشود، قرار گرفتن هر فرد دیگری در مسند ریاست سازمان نمیتواند مهاجرت متکثرانه مخاطبین به شبکه های فارسی زبان خارجی را بگیرد.
با توجه به اینکه ارتباطات بصورت فزاینده ای گسترش یافته و تکنولوژی های مدیا پیشرفته تر شده و براحتی در دسترس قرار میگیرد بنابراین محدود نمودن مخاطبان تلویزیون چه در ایران چه در دنیا امری ناممکن و درواقع منع نمودن مخاطبان از تماشای برنامه های شبکه های خارجی ساده انگارانه و در واقع پاک کردن صورت مسئله است.
کسی نمیتواند و در واقع حق ندارد هیچیک از مدیران سازمان صدا و سیما (چه مدیران سابق و چه مدیرانی که پس از این بر مسند قرار میگیرند) را متهم به فراری دادن مخاطبان به سمت رسانه های بیگانه نماید چرا که مشکل در درون سازمان و سیاستهائی هستند که بدون بازنگری و فقط با کمی اصلاحات هنوز در درون سازمان ساری و جاری میباشد.
شاید ایشان با دولت تدبیر و امید زاویه داشت اما به قول جناب آقای دکتر زیبا کلام دولت توان و یا اشتیاقی برای برکنار نمودن دکتر سرافراز نداشت و دولت تنها با مکانیسمهای بودجه ای در تقابل با سازمان بود.
آنچه که به واقعیت بحران های موجود در سازمان قرین تر است وجود مافیای قدرت در درون خود سازمان است که تعیین میکند سازمان چگونه مدیریت شود! و این امر تا زمانی که ریشه های منفعت طلبی و مافیا گونه برخی صاحب نفوذان در سازمان خشک نشده، وجود خواهد داشت.
شبکه ای مانند بی بی سی چگونه با پرسنلی بسیار کمتر از سازمان عریض و طویل صدا وسیمای ایران توانسته در دنیا قدرتمندانه ددر ذهن مخاطبان نفوذ پیدا نماید اما سازمان صدا و سیما با این وضعیت پر طمطراقش حتی در مرزهای داخلی هم بسختی میتواند رضایت مخاطبش را تامین نماید. دکتر سرافراز معتقد بود پالایش کیفی میتواند به نفع سازمان باشد بنابراین مبادرت به این کار کرد و بسیار هم موفق عمل کرد اما از آنجائیکه منافع بسیاری در خطر افتاده بود و صاحب نفوذهم بودند اجازه ندادند که تحولات بنیادی در سازمان صورت پذیرد.
این سازمان به عوض رشد و توسعه کیفی، تاکنون رشد کمی با چاشنی تورم داشته است و این امر هزینه مدیریت بر سازمانهای اینچنینی را بالا برده و در واقع اداره نمودن آنرا با مشکل مواجه مینماید.
هنوز مدیرانی ذی نفوذ در درون سازمان وجود دارند که صدا و سیما را یک نان دانی پر چرب یافته اند و بدون توجه به اینکه این سازمان از بیت المال ارتزاق مینماید و بدون توجه به این امر که چگونه باید در رضایت مخاطب و جامعه تلاش نمایند، سعی در تهیه آلاف و الوف از کیسه صدا و سیما دارند و تا زمانی که نگاه تحول گرایانه به سازمان تغییر نکند وضعیت سازمان صدا و سیما همچنان بدین منوال خواهد بود و...