کد مطلب: 173031
 
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۴۲
متأسفانه در جامعه ازدواج های تحمیلی، شرایط سنی نامتناسب، ازدواج های بدون پایه و اساس و ازدواج مجدد دیده می شود.
 
عدم ناسازگاری برخی زوج های جوان و طلاق های زود هنگام
طلاق به معنی پایان قانونی ازدواج و جدا شدن همسران از یکدیگر است و در پی آن حقوق و تکالیف متقابلی که بین زوجین در هنگام ازدواج وجود داشته از میان می‌رود. طلاق معمولاً وقتی اتفاق می‌افتد که استحکام رابطه زناشویی از بین می‌رود و میان زوجین ناسازگاری و تنش وجود دارد. طلاق اجتماعی، تغییرات در دوستی‌ها و سایر روابط اجتماعی است که مرد یا زن طلاق گرفته با آن‌ها سر و کار دارد. طلاق روانی، موقعیتی است که از  طریق آن فرد پیوندهای وابستگی عاطفی به همسرش را قطع کند و به تنها زیستن تن در دهد.

متأسفانه در جامعه ازدواج های تحمیلی، شرایط سنی نامتناسب، ازدواج های بدون پایه و اساس و ازدواج مجدد دیده می شود. می توان گفت اکثر زوج ها با آیین همسرداری آَشنایی کامل و لازم را ندارند و صرفا برای این که بگویند همسری اختیار کرده است ازدواج می کند.  
اصلی ترین دلیل ناسازگاری بین زوج های جوان عدم شناخت از یکدیگر است هم چنین ناآشنایی با آیین و رسوم همسرداری و این موضع مختص دختران و یا پسران نیست. در برخی مسائل پسران بی اطلاع هستند و در برخی دیگر دختران.

ایام قدیم ازدواج ها راحت تر و سازگاری بین زوج ها نیز بیشتر بود و زنان کمی دیده می شدند که گله و شکایتی از زندگی مشترک داشته باشند. البته آن هم دلایل زمان خودش را داشت. یک مورد آن این است؛ قدیم تر زنها خیلی حق اظهار نظر نداشتند و به قول معروف باید می سوختند و می ساختند. مورد دیگر را می توان به عدم امکانات رفاهی مدرن و ساده زیستی عنوان کرد. زمانی که امکانات رفاهی برای مردم یک روستا و شهر تقریبا یکسان بود دیگر جای توقع زیاد نبود که زنان احساس زیاده خواهی داشته باشند و همه تقریبا در یک سطح زندگی می کردند.

به مرور زمان و با تغییر در سبک زندگی و ورود امکانات رفاهی و تکنولوژی روش زندگی ها از اصل و اساس تغییر پیدا کرد. چیدمان منزل، پوشش و آرایش بین زنان و مردان، نحوه صحبت کردن، آداب و معاشرت، سبک غذا خوردن و موارد دیگر به کلی دستخوش تغییرات اساسی شد و به یکباره زندگی های سنتی به زندگی های مدردن تبدیل شدند. در این میان تفکرات برخی افراد نیز تغییر پیدا کرد و به سوی انسان مدرنیته شدن پیش رفتند.
 
تربیت برخی از خانواده ها در تفکرات فرزندانشان تاثیرات بسزایی داشت. پدر و مادرها دیگر سختی گیری های پدربزرگ و و مادربزگ ها را نداشتند. در واقع برخی خانواده های ایرانی از پدرسالاری و مادر سالاری به سمت فرزند سالاری رفتند. جوانان به راحتی با یکدیگر در ارتباط بودند دوستی بین دختر و پسر خیلی عادی شد و با همین رفت و آمد و معاشرت ها برخی جوانان تصمیم به ازدواج با یکدیگر را می گرفتند.

از زمانی که تربیت خانواده ها به سمت فرزند سالاری گرایش پیدا کرد فرزندان خانواده تحت هر شرایطی حرف خود را به کرسی عمل می نشاندند و پدر و مادر تقریبا به عنوان شنونده و بیننده ناظر رفنار و کردار فرزند یا فرزندان شان شدند. به عنوان مثال وقتی در یک خانواده این تفکر و حمایت باشد که دختری برای انتخاب همسرش آزادانه تصمیم بگیرد و اگر بعد از مدا کوتاهی از زندگی مشترک به خانه پدری اش باز گردد مسلما طلاق به راحتی صورت می گیرد و آن دختر هیج دغدغه ای برای از دست دادن زندگی مشترک خود ندارد.

شعار برخی زوج های امروزی؛ نمی سوزیم و نمی سازیم جدا می شویم
برخی زوج های امروزی به فاصله یک چشم برهم زدن زندگی مشترک خود را نابود می کنند و به راحتی از همسر خود جدا می شوند. عوامل زیادی از قبیل عدم تفاهم، فاصله طبقاتی، موقعیت اجتماعی، تحصیلات، وضعیت اقتصادی، تفاوت فرهنگی، عدم اعتماد به نفس، بی اخلاقی، اعتیاد، سطح توقع بالا و موارد دیگری باعث جدایی زوجین از یکدیگر می شود. در برخی از موارد که وضعیت اجتماعی و شغلی دختری از پسر بالاتر است و با یکدیگر ازدواج می کنند پس از مدتی که از زندگی مشترک شان که بگذرد دچار مشکل می شوند چون دختر استقلال کامل مالی داشته و پسر صرفا به عنوان انجام وظایف زناشویی ازدواج کرده است. در این نوع از ازدواج ها ممکن دختر به سمت مردی پرایش پیدا کند که موقعیت شغلی مناسب تری نسبت به همسرش داد و همین امر باعث دلسردی و دوری از همسر و در نهایت جدایی می شود.

برخی از هسران با یکدیگر ارتباطات کلامی و رودررو ندارند. به طوریکه شاید در یک روز چند دقیقه با یکدیگر همکلام شوند. همین سکوت باعث می شود از خواسته ها و نیازهای یکدیگر بی خبر و غافل شوند و سوء تفاهم ها آغاز می شود و بعد آن گله مندی ها از یمدیگر بیان می شود. متاسفانه بعضی از همسران به دلیل اینکه شناخت کافی از یکدیگر نداند حاضر نیستند با حرف زدن منطقی خواسته های طرف مقابل خود را گوش بدهند چه برسد به اینکه بخواهند قدمی در برآورده کردن خواسته ای بردارند.

بنابراین شناخت و درک چگونگی تخریب یک رابطه بسیار مهم است. یافتن مشکلی که موجب بروز خشم شده نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است. همسران باید سعی داشته باشند تا مهارت های ارتباطی خود را افزایش دهند، عصبانیت طرف مقابل خود را درک کنند. بالا بردن صدا بلافاصله موجب برانگیخته شدن اقدامات دفاعی بدن در برابر حمله های روحی و جسمی می شود و سد محکمی در توانایی برقراری ارتباط منطقی به وجود می آورد.

دخالت خانواده عامل دیگری بر جدایی همسران است
مسئله دیگری که باعث جدایی و طلاق می شود دخالت خانواده های است. در بسیاری از موارد دیده و شنیده شده است که دخالت های بی مورد در زندگی های مشترک چه از طرف خانواده دختر و چه از طرف خانواده پسر باعث از هم پاشیدگی زندگی شان شده است و به دلیل پایین بودن آستانه صبر و تحمل برخی جوانان آ«ها خیلی زود از کوره در می روند و بحث طلاق و جدا شدن را مطرح می کنند و هیچ گونه سعی در نگهداری زندگی مشترک خود نمی کنند.

چشم و هم چشمی در طلاق تاثیرگذار است
برخی از دختران برای زندگی مشترک خود برنامه خاصی ندارند خصوصا زنان خانه دار. چون مدت زمان زیادی در خانه هستند و کار و برنامه ویژه و تعریف شده ای برای خود ندارند درگیر ظواهر زندگی می شوند. این زنان مدام در حال مقایسه زندگی خود با دیگران هستند و در صددند تا تمامی کمبودهایی که دارند را در اولین فرصت برطرف کنند. برخی از زنان خانه دار بدون توجه به وضعیت مالی همسر خود درخواست های عجیب و غریب دارند و بر خواسته خود نیز اصرار و پافشاری دارند.

متاسفانه رواج مد و مدگرایی برای برخی از زندگی ها خصوصا زندگی افرادی که درآمد معمولی دارند بسیار دردساز شده است. گویا برخی زنان خانه دار کاری جز پاساژ گردی، رستوران رفتن، پرسه در سالن های زیبایی و مزون ندارند و تصورشان بر این است که زندگی و خوشی های آن در همین گشت گذارهای ظاهری خلاصه می شود. اینگونه زنان با زیاده روی در معاشرت های و دیدن زندگی های متفاوت از زندگی خودشان و بدون داشتن استقلال مالی خواسته های زیادی پیدا می کنند که شاید همسرش نتواند نیاز بی دلیل وی را برآورده کند. و همین عدم تامین نیازهای جزئی و بی اساس باعث سست شدن زندگی مشترک می شود. درست است هر انسانی نیازهایی دارد اما نیازهای بیهوده و بی رویه اساس زندگی را از بین می برد.  
 
 
ورود شبکه های اجتماعی و فضاهای مجازی یکی از دلایل طلاق های زودهنگام
با ورود هر پدیده ای در اجتماع باید منتظر تبعات مثبت و منفی آن نیز باشیم. ورود شبکه های اجتماعی هم یکی از پدیده هایی است که با ورود به جامعه ایران تبعات منفی را خیلی زود از آن خود کرد! رواج و رشد شبکه های اجتماعی رشد قابل توجهی در ایران داشته است به طوری که بسیاری از افراد آن را به عنوان یک وسیله ارتباطی برای خود انتخاب کردند.

افرادی زیادی هستند که استفاده صحیح و مناسب از شبکه های اجتماعی و فضاهای مجازی را نمی دانند و خود را در آن غوطه ور کردند به طوری که زندگی خود را فراموش کرده اند و زندگی مجازی را  به جای زندگی واقعی در اولویت قرار داده اند.

تاثیر منفی که شبکه های اجتماعی این است که یک هویت کاذب به کاربران خود می دهد و عده ای از افراد تمام ارتباطات خود را به شبکه های اجتماعی ختم می کنند و با این روش و کسب هویت غیرواقعی به سمت خیال پردازی و توهم می روند و این معضلی تبدیل می شود که اینگونه افراد دیگر در دنیای واقعی و با افرادی که چهره به چهره می بینند نمی توانند ارتباط موثر و مفیدی داشته باشند و تصمیم گیری های عجولانه در زندگی خود می گیرند.

متاسفانه برخی از خانم های خانه دار فقط خود را با شبکه های اجتماعی سرگرم می کنند و در این شبکه های با افراد ناشناس زیادی روابط دوستی را آغاز می کنند و فکر می کنند چون در محیط مجازی هستند ارتباط آنها با افراد غریبه و ناشناس موجه است. هیمن ارتباط ها و دوستی ها به مرور زمان وابستگی می آورد و باعث می شود زن از زندگی خود سرد شود. موارد بسیار اینچنینی دیده شده که خانم متاهلی با عضویت در شبکه های اجتماعی به عنوان سرگرمی و تنها بودن در منزل تا حدی پیش رفته که باعث جدایی وی از همسرش شده است. به طور قطع می توان گفت آنچه فاصله بین زوج های زیاد کرده شبکه های اجتماعی و فضاهای مجازی است. در ابتدای امر دلسردی، طلاق عاطفی و زدگی از زندگی کردن با همسر را به همراه دارد و در نهایت به طلاق و جدایی رسمی ختم می شود.

آنچه که به طور قطع امروز می توان بیان کرد این است که شبکه های اجتماعی میان زن و مرد و اعضای خانواده فاصله به وجود آورده است و روز به روز این فاصله ها بیشتر می‌شود.
درست است طلاق هم یک راه حل است اما نه اولین راه حل. متاسفانه برخی جوانان امروزی تحت هیچ شرایطی حاضر نیستند در زندگی مشترگ صبور باشند و برای دوام و بقای آن تلاش کنند. با اولین و کوچک ترین موضوع ساده ای خیلی سریع به طلاق فکر می کنند و حرف آن را می زندد. در زندگی هم که حرف طلاق بیان شد دیگر نمی توان پایه های آن زندگی را مثل سابق محکم و استوار نگه داشت.

روش های متعددی در جامعه های مدرن و امروزی وجود دارد که بتوان با آن از طلاق و جدایی فاصله گرفت. بهترین روش و راهکار زوج درمانی است. اگر همسران با مشورت مشاور طی جلسات مشترک پی به برخی خصوصیات اخلاقی هم ببرند بسیاری از مشکلاتی که بین آنها وجود دارد از بین می رود، اما متاسفانه در بعضی خانواده ها مشورت کردن با مشاورت توهین محسوب می شود و فکر می کنند چون انسان بزرگ و بالغی هستند می توانند از عقل خود استقاده کنند و نیاز به مشاور ندارند در صورتی که هر فردی برای زندگی نیاز یه یک مشاور و وکیل دارد که گویا در بسیاری از خانواده های ایرانی این قضیه مطرح نمی شود و یا اگر عنوان می شود مختومه اعلام می شود. در صورتی که برخی مشاوران راهنمایی های بسیاری خوبی برای بهبود و ترمیم روابط بین افراد پیشنهاد می دهند.

مسئله دیگری که خیلی از زوج ها به آن توجه نمی کنند این است که با ناآگاهی قدم در انتخاب همسر برمی دارند. در این زمینه باید گارگاه های آموزشی زوجین برای زندگی مشترک اجباری شود و دختر و پسر با حضور در این کارگاه ها هم از اصل و اساس با پدیده ازدواج آشنا شوند و هم به یک شناخت درونی از خود و طرف مقابل برسند. عدم شناخت از خود و دیگران باعث می شود دختر و یا پسر تصمیم اشتباهی بگیرد. در برخی موارد دیده شده با حضور در کارگاه های آموزشی دختر و یا پسر از ازدواج کردن منصرف شده است چرا که نسبت به خود و خواسته های خود شناخت کافی نداشته و باید موزش های بیشتری برای رشد فکری خود در این زمینه انجام دهد تا بتواند به آن بلوغ فکری لازم برای ازدواج و زندگی مشترک برسد.

بنابراین برای جلوگیری از پدیده طلاق های عاطفی در جامعه جوان ازدواج زده ایران، آگاهی بخشی کاربردی به طیف جوان و حتی مسن جامعه اطلاعاتی کشور در زمینه آسیب های شبکه های اجتماعی ضرورت دارد. ضرورتی که باید از مدارس آغاز شود. نه از ماه های اول ازدواج! در این زمینه تبلیغ در رسانه ها و شبکه های مجازی می تواند تاثیر بسزایی داشته باشد.

گزارش از : حبیب عابدی