۱
 
کد مطلب: 58010
 
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۳۵
بی‌هدفی و نداشتن انگیزه شاید اولین دلیلی باشد که انسان ها را دچار روزمرگی و تکرار نی کند. وقتی فردی برای برخاستن از خواب صبه هیچگونه انگیزه ای ندارد و یا زمانی هم که بیدار می شود فقط مشغول کارهای روزانه خودش است، کارهایی که هر روز تکرار می شوند و هیچ گونه تغییری در روند آن دیده نمی شود ناخودآگاه آدم را دچار افسردگی و بی انگیزگی می کند.
ایران خبر- روزها را پشت سر هم و بی میل سپری کردن باعث می‌شود که اشتیاق و انرژی انسان در دراز مدت از بین برود و پس از مدتی دیگر اتفاقات کوچک خوشحال کننده هم بی معنی باشد. اگر از آن دسته از افرادی هستید که از زندگی کردن روی یک خط صاف و بدون هیچ تغییری خسته شده اید این مطلب می تواند قدم بزرگی برایتان باشد؛ به شرطی که به آن به خوبی عمل کنید.
 
بی‌هدفی و نداشتن انگیزه شاید اولین دلیلی باشد که انسان ها را دچار روزمرگی و تکرار نی کند. وقتی فردی برای برخاستن از خواب صبه هیچگونه انگیزه ای ندارد و یا زمانی هم که بیدار می شود فقط مشغول کارهای روزانه خودش است، کارهایی که هر روز تکرار می شوند و هیچ گونه تغییری در روند آن دیده نمی شود ناخودآگاه آدم را دچار افسردگی و بی انگیزگی می کند.

 روزمرگی شاید به نوعی مرگ تدریجی قلمداد گردد. به عنوان مثال یک کارمند ٣٠‌سال تمام در یک اتاق بایگانی یک اداره کار کند. هر روز از خانه به اداره برود و مسیر کلی زندگی‌اش روند کاملا تکراری داشته باشد. این آدم اگر برای خودش دلخوشی درست نکند، قبل از رسیدن به بازنشستگی می‌میرد؛ منظور پایان زندگی نیست، دلش می‌میرد. 

زندگی می‌کند ولی انگار صد‌سال است مرده. روزمرگی با این تصور وحشتناک است؛ اما در دنیای صنعتی و ماشینی امروز که انسان‌ها مشغله‌های معیشتی زیادی دارند و هر روز از خود بیگانه‌تر می‌شوند، شاید روزمرگی اجتناب‌ناپذیر به‌نظر برسد. اما این آدم‌های عصر مدرن هستند که باید برای فرار از این تکرار و تکرار، هدف، برنامه و انگیزه داشته‌باشند. 

با کمی دقت می‌توانیم در اطراف‌مان تکاپوی انسان‌ها برای فرار از روزمرگی را ببینیم. وقتی یک مرد ٤٥ساله هوس ادامه‌تحصیل می‌کند و برای تحصیلات تکمیلی اقدام می‌کند، دنبال انگیزه و هدفی جدید در زندگی روزمره‌اش است.
 
هرکسی به فراخور علاقه شخصی و شرایط زندگی‌اش راه گریزی از روند تکراری زندگی پیدا می‌کند. از یک قدم زدن ساده در فضای سبز شهری گرفته تا سفرهای گاه‌به‌گاه که می‌تواند حال آدم را حسابی خوب کند. 

 آدمی که بی‌انگیزه باشد هیچ شور و هیجانی در وجودش نیست! آدم‌ها باید همیشه یک یا چند هدف داشته باشند. برنامه‌ریزی‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت برای رسیدن به هدف‌های کوچک و بزرگ، منجر می شود فرد احساس کرختی و تکراری‌شدن زندگی‌رو نداشته‌باشد.
هدف یعنی برای رسیدن به یگ چیزی برنامه ریزی کنیم و برای رسیدن به آن تلاش کنیم. پس می توانیم کاری کنیم هر روزمان مثل روز قبل نباشد، و هر روز منتظر یک اتفاق جدید باشیم. . از طرفی وقتی برای خودت هدفی تعیین می کنیم هر لحظه که به هدفت نزدیک‌تر می شویم حس لذت آن هم بیشتر می شود و همین امر که باعث می گردد تا از روزمرگی و تکرار دور باشیم.

اکنون شرایط زندگی خیلی سخت شده و هرکسی به نوعی مشغول هست اما قرار نیست تو این شرایط باقی بماند!‌  انسان باانگیزه تا جایی که برایش امکانش دارد باید موقعیت‌هایش را تغییر دهد و شرایط مطلوب‌تری را برای زندگی‌اش رقم زند. خیلی وقت‌ها امکان دارد با کمترین امکانات بیشترین لذت‌ ها را برد. 

حتما نیاز نیست شاخ غول شکسته شود و شرایط ایده‌آلی از آسمان به زمین نازل شود. مشغله‌های زندگی که همه ما به نوعی با آن سروکار داریم، یک‌طرف ماجراست! فقط هم برای من و شما نیست. ولی زندگی فقط همین یک جنبه‌ مشغله و درگیری را ندارد! هر فردی می تواند باقی جنبه‌های زندگی‌را هم قشنگ‌تر ببیند تا کم‌کم بتواند در همه جنبه‌ها موفق شود.

هرکاری می تواند حال آدم‌ را تغییر دهد و دگرگون کند... این کار ننکن است آشپزی کردن باشد یا پرورش گل و گیاه، کارهایی که حس خیلی به آدم انتقال می دهد از طرف دیگربرای فرار از روزمرگی لازم است که از معاشرت با آدم‌های منفی دوری‌کنیم و با آدم‌هاییرفت و آمد داشته باشیم که حس و هیجان‌ بیشتری دارند. ضمنا به گذشته هم خیلی فکر نکنیم و بیشتر به فکر ساختن آینده باشیم.

پول در زندگی نقش خیلی مهمی دارد. زیاد قابل قبول که برخی می گویند پول مهم نیست. ولی همه چیز هم پول نیست!‌ لازم نیست شما پول فراوانی داشته‌باشید که بتوانید به مسافرت بروید و یا لازم نیست خیلی شرایط مالی خوبی داشته باشید تا با خودتان قول و قراری بگذاریدتا حسابی خوش گذرانی کنید! پول مکمل هست ولی اصل خود آدمها هستند!

 الان که فصل بهار  از راه رسیده ،طبیعت خیلی زیباتر و لذت بخش تر از همیشه هست و می توانیم از این فرصت به خوبی استفاده کنیم و زمان بیشتری را در طبیعت باشیم. طبیعت هم لزوما در جنگل‌های شمال خلباصه نمی شود. پارک نزدیک منزل یا طبیعت اطراف شهر و کوه‌های نزدیک  بهترین جا برای جذب انرژی و ایجاد یک حال و هوای خوب هست.

هرکسی به چیزها و کارهای خاصی علاقه دارد. برای فرار از تکرار و روزمرگی، هرکسی دنبال یک کاری می رود. شخصی دنبال موسیقی،‌ دیگری فیلم و سینما و یکی هم سفر. سفر بهترین گزینه است برای اینکه فرد بتواند از روزمرگی خلاص شود در واقع یک گزینه عالی است! در واقع تنها چیزی که حال آدم را خوب می‌کند سرف رفتن است.
 
 چند روزی هم که در سفر هستیم جزو بهترین روزهاست و وقتی دوباره به شهر و زندگی روزمره برمی گردیم کلی انرژی داریم، کلی خاطره خوب برای تعریف‌کردن و کلی عکس برای تماشاکردن و به اشتراک گذاشتن با دوستان در اختیار داریم.

نکته مهم طبیعت‌گردی این هست که فضای باز و طبیعت انرژی‌های منفی‌ را از آدم دور می کند و فقط انرژی مثبت به ما انتقال می دهد. زمانی که از یک جای تاریخی بازدید می کنید، وقتی به گذشته آن مکان فکر می کنید ناخودآگاه ذهن تان وارد جاهای دیدنی و زیبای آن می شود که مردم چه دورانی داشتند و چه اتفاقاتی این‌جا رخ داده است. 

همیشه سعی کنید ار فرصت هایتان استفاده خوبی داشته  باشید از هر فرصتی برای سفر دور یا نزدیکی استفاده کنید. تنها یا با دوستان! طبیعت یا شهر! داخل یا خارج. 

سفرکردن جدا از ایجاد شوق و انگیزه در زندگی روزمره، باعث می شود نگاه انسان به زندگی تغییر کند چون در سفر  آدم‌های متفاوت‌ را با شرایط مختلف زندگی می بینیم و شاید همین دلیلی باشد تا بیشتر قدران زندگی خود باشیم  وقتی عظمت این دنیا‌ مشاهده کردیم خدا را خیلی بهتر درک‌ می کنیم. 

هزینه سفر بخش بسیار مهم آن به حساب می آید و خیلی‌ از افراد از سفر رفتن دوری می کنند چون فکر می کنند هزینه‌های زیادی  را باید متقبل شوند. اما این هم مشکل لاینحلی نیست چرا که با قرارهای دوستانه می توان هزینه های سفر را بین دوستان تقسیم کرد. در سفر گروهی و دسته جمعی هم بیشتر خوش می گذرد هم تجریه های افراد را زیاد می کند.

بنابراین با یک برنامه ریزی مناسب و هدفمند می توان از روزمرگی و افسردگی رهایی یافت.
 
 
حسام
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۱-۱۷ ۲۰:۱۵:۵۷
سفر مرض خیلی چیزها رو دور میکنه