۱
 
کد مطلب: 56323
 
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۵۱
"حاجی فیروز" یک مرد لاغراندام و سیاه‌رُخ، با کُلاهِ دوکی، گیوه‌های نوک‌تیز و جامهٔ سُرخ است که با دايره‌زنگی و دنبک، به خیابانها می‌آید و به رقص، شیرین‌کاری و خواندنِ آوازِ کوبه‌ای می‌پردازد.
ایران خبر - "حاجی فیروز"، شناخته‌شده با نام خواجه پیروز، یک چهرهٔ افسانه‌ای در فولکلورِ ایرانیان است که در نخستین روزهای هر سال، در کنار عمو نوروز، به شهرها می‌آید تا از آمدنِ نوروز به مردم آگهی دهد.

او یک مرد لاغراندام و سیاه‌رُخ، با کُلاهِ دوکی، گیوه‌های نوک‌تیز و جامهٔ سُرخ است که با دايره‌زنگی و دنبک، به خیابانها می‌آید و به رقص، شیرین‌کاری و خواندنِ آوازِ کوبه‌ای می‌پردازد.

در برخی منابع گفته می‌شود که نمایشِ "حاجی فیروز"، ریشه در فرهنگِ میان‌رودان دارد. برخی منابع دیگر، ریشهٔ "حاجی فیروز" را بسیار دیرینه‌تر و پیوسته به دورهٔ برزِ بابل می‌دانند.

"حاجی فیروز" همچنین به نمایش‌‌های کُهنِ کوسه برنشین و میرنوروزی پیوست داده شده‌است؛ نمایش‌‌هایی که کنایه‌آمیز و در واخواستِ شاه برگزار می‌شده‌اند.
مهرداد بهار، نویسنده و پژوهشگرِ ایرانی، "حاجی فیروز" را وابسته به جشن‌های سیاوش دانسته‌است. به گفتهٔ او، گمان میرود که این چهره، برگرفته از یکی از اسطوره‌های تموز، ایزدِ کشاورزی و چارپایان، در میان‌رودان باستان باشد. او سپس ادعا کرد که چهرهٔ‌ سیاه‌شدهٔ "حاجی فیروز"، گویای بازآمدنِ او از سرزمینِ مردگان است، و جامهٔ سرخِ او، نشان از خونِ سیاوش دارد. او همچنین گفته‌است که واژهٔ سیاوش می‌تواند به معنیِ "مردِ سیاه" یا "سیاه‌رخ" باشد.

مهدی اخوان ثالث، در پاورقیِ خود در سرودهٔ ارغنون، با نشان دادنِ بیزاری از "حاجی فیروز"، آن‌را "بقایای نفرت‌انگیز عهد توحش و برده‌داری"نامیده‌است.
از روی پیوند داده‌شدن به نژادپرستی، حمید دباشی و گلبرگ باشی خواهانِ دگرش یا زُدایشِ این چهره شده‌اند.

"حاجی فیروز" همچنین برای همگونگی‌اش با پیتر سیاه، یک چهرهٔ فولکلور هلندی، در رسانه‌ها و نویسه‌ها‌ پرداخته شده‌است؛ به ویژه که هردو، سرخ‌پوش و سیاه‌پوست هستند.
 
 حاجی فیروزه
حاجی فیروزه، سالی یه روزه،
همه می‌دونن، منم می‌دونم،
عیدِ نوروزه، سالی یه روزه.
 
اربابِ خودم
ارباب خودم، "سامبولی بلیکم"!
ارباب خودم، سرِتو بالا کن!
ارباب خودم، لطفی به ما کن،
ارباب خودم، به من نیگا کن!
ارباب خودم، بزبز قندی،
ارباب خودم، چرا نمی‌خندی؟
 
بشکن بشکن
بشکن بشکنه؛ بشکن!
من نمی‌شکنم؛ بشکن!
اینجا بشکنم، یار گله داره،
اونجا بشکنم، یار گله داره؛
هر جا بشکنم یار گله داره این سیاه بیچاره چقد حوصله داره!
 
جایگاه حاجی فیروز در فرهنگ ایرانیان
شخصیت و پیشینه "حاجی فیروز" به عنوانِ طلایه دار و پیام آور نوروزی قدمتی برابر و حتی بیشتر از فرهنگ و تمدن ایران زمین دارد. ریشه و خاستگاه این پدیده فرهنگی‌ را همانا در باور‌ها و اعتقادات توده مردم می‌توان جست‌وجو کرد.از آنجا که فرهنگ،نخستین گستره‌ای است که آفرینندگانش نامی‌ از خودبرجای نگذاشته و تاریخی‌ روشن ندارد،حضور متداوم یک نمادفرهنگی‌،چون حاجی فیروزوجاری بودن آن‌ درروزگارمعاصر، بازتاب روشنی است از اندیشه‌ها،عواطف، و سنت‌های جامعه‌ای که باپیروی از روش شفاهی‌ از راه زبان، اشاره ،حرکت و نمایش، آن را فرد به فرد و نسل به نسل به دیگران منتقل و در بستر تاریخ، آن باور‌ها رابا هنجارهای اجتماعی دیگر منطبق می‌سازد از این‌و  شخصیت حاجی فیروز را می‌توان برآیند یک اندیشه یا تخیل جمعی دانست که در مسیر تاریخی‌ خود از سرزمینی به سرزمین دیگر کوچ کرده و روایتی مختلف ولی‌ با هسته‌ای یکسان، پدیدآورده است.

زنده یادمهردادبهار، اسطوره شناس ایران، حاجی فیروز  را بازمانده آیین ایزد شهیدشونده دانسته و مراسم سوگ سیاوش را نیز نموداری ازهمین آیین ارزیابی کرده است.

چهره سیاه او نماد بازگشت ازجهان مردگان و لباس سرخ او نیز نمادخون سرخ سیاوش و حیات مجدد ایزدشهید شونده وشادی اوشادی زایش دوباره آنهاست که با خود، رویش وبرکت می‌آورند. مهردادبهار نیز سیاوش را با ایزد نباتی بومی مربوط می‌داند. چرا که پس از شهادت سیاوش، از خونش گیاهی می‌روید.این همان برکت بخشی و رویش است.

با این تعابیر، وی معنای دیگری برای نام سیاوش ارائه می‌دهد. سیاوش را که صورت پهلوی آن سیاوخش و صورت اوستایی سیاورشن است، معمولا به دارنده اسب سیاه یا قهوه‌ای معنا می‌کنند. اما مهردادبهار با ریشه یابی آیین سیاوش، معنای این نام را مرد سیاه یاسیه چرده می‌داند که اشاره به رنگ سیاهی است که دراین مراسم برچهره می‌مالیدندیا به صورتک سیاهي که به‌کار می‌بردند.این مطلب قدمت شگفت آورمراسم حاجی فیروز را نشان می‌دهدکه به آیین تموزوایشتر بابلی و ازآن کهنه تربه آیین‌های سومری می‌پیوندد.

حاجی فیروز در سایر جغرافیايی مختلف
در این باره می‌توان گفت که نام "حاجی فیروز" و ویژگی‌های خاص امروزین او، همچون پوشاک سرخ و سیاهی چهره و ترانه‌های ویژه‌اش،سنتی کاملاًجدید و خاص تهران معاصر بوده است.اما شخصیت او به عنوان "پیام‌آور نوروزی"به گونه‌های مختلف از دیرباز درسراسر ایران‌ زمین روایی داشته و دارد.

درنواحی گوناگون او را با نام‌های متفاوتی می‌شناسند؛ در خراسان و بخش‌هایی از افغانستان "بی‌بی نوروزک"،درخمین و اراک "ننه نوروز"،درکرانه‌های خلیج فارس"ماما نوروز"، درگیلان "پیر بابا"و "آروس/عروس گلی"، در آذربایجان "ننه مریم"،درتاجیکستان و بخارای شریف و دیگر وادی‌های ورارود "ماما مروسه" ونام‌های مشهور دیگری همچون بابا نوروز و عمو نوروز. گفته می‌شود که او و همراهانش نمادی ازیک سنت کهن در آذربایجان هستند.
این سنت "قیشدان چیخدیم" (از زمستان خارج شدم)نام داشت و بر اساس آن "حاجی فیروز "در خیابان‌ها آواز می‌خواندتابه همه خبر دهدکه بهار آمده است و زمستان به پایان رسیده است.

در مقابل این همه شادی و نشاط که "حاجی فیروز "برای مردم به ارمغان می‌آورد، آنها نیز پول و شیرینی و هدایای دیگربه او می دادند.تاریخچه ظهور "حاجی فیروز" به درستی معلوم نیست اما در تمام متونی که به آیین‌های نوروزی درجای ایران در طول تاریخ اشاره کرده‌اند از "حاجی فیروز" و"عمو نوروز "نیز ذکری به میان رفته است.

در تمام مناطقی نیز که زمانی تحت سلطه ایران بوده اند "حاجی فیروز" چهره آشنایی است. شیوه اجرای نمایش‌ها در نواحی گوناگون،زمان مراسم و حتی ترانه‌هایی که سروده می‌شود،گاه بایکدیگر متفاوت هستند و این تفاوت‌ها ناشی از ویژگی‌های خاص هر ناحیه است. در آسیای میانه و در آخرین شب سال،انتظار "مامای مروسه"رامی‌کشند و بانوی خانه، خوراکی‌هایی همچو سمنک (سمنو)رادر آوند‌هایی بسیار تمیز  آراسته،بردسترخوانی(سفره‌ای)می‌گذاردتاشب هنگام اوآنها رابرکت دهدو بچشد و ببوسد. 

پیش از آمدن مامای مروسه، مراسم "گل‌گردانی" یا "گل نوروزی" برگزار می‌شود و در این مراسم گروهی از مردم،نخستین گل‌های روییده در صحرا رامی‌چینند و همراه باشادی و آواز در کوچه‌ها می‌گردانند. این آیین با تفاوت‌هایی درگیلان و کوهپایه‌های تالش نیز برگزار می‌شود. درآنجا "آروس گلی"و"پیر بابا" بایک خرس وبا دسته‌های گل وپوشیدن پوشاک سرخ و کلاه بوقی(یادمان میترا)به ترانه‌سرایی ودایره‌زنی و کارهای خنده‌آور می‌پردازند. 

حال چگونه است که این سنت‌های کهن نوروزی و از آن جمله "حاجی فیروز" با نام ها و مناسبت‌های گوناگون درطول تاریخ این سرزمین حفظ شده، اما مشابه این آیین ها در بین النهرین(عراق کنونی)با آن همه سند و مدرک به فراموشی سپرده شده است؟ این را دیگر باید در ویژگی فرهنگ ایرانی جست‌وجو کردو از طرفی،گواه دیگری بربومی بودن ومردمی بودن این سنت هاست. چون تنها سنت ها و آیین هایی که از دل مردم جوشیده باشد،می تواند این چنین درادوار مختلف دوام بیاورد و هر چندنامش تغییرکند،اماباقی بماند.
 
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴-۱۲-۱۸ ۱۲:۴۶:۰۰
حاجی فیروزه سالی یه روزه :)