کد مطلب: 98143
 
تاریخ انتشار : سه شنبه ۴ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۲۲:۴۴
صحنه‌های تلخی در جریان رسیدگی به پرونده قتل پسربچه‌ ۳ماهه‌ای به نام امیرعلی در دادسرای جنایی تهران رقم خورد.
قتل وحشتناک پسر بچه 3 ماهه در تهران
 
به گزارش ایران خبر، پدر متهم به قتل   پسرخردسالش بود و با گریه می‌گفت که پشیمان است. مادر نیز درحالی‌که اشک می‌ریخت، مدعی بود که می‌خواهد رضایت بدهد؛ چرا که پسرش را از دست داده و حالا نمی‌خواهد شوهرش را هم از دست بدهد.امیرعلی کودک 3ماهه‌ای بود که تیرماه امسال درحالی‌که 2هفته در بیمارستان رسول اکرم بستری بود، جانش را از دست داد. او به‌دلیل خونریزی مغزی جان باخت و از آنجا که مرگ وی مشکوک بود، ماجرا به قاضی سیدسجاد منافی‌آذر گزارش شد.
در ادامه جسد امیرعلی به پزشکی قانونی منتقل شد و گرچه پدر وی مدعی بود که پسرش ناگهان حالش خراب و دچار تشنج شده است اما پزشکی قانونی علت مرگ کودک را خونریزی مغزی بر اثر اصابت جسم سخت به سرش اعلام کرد و به این ترتیب قاضی جنایی دستور تحقیق درباره مرگ او را صادر کرد.کارآگاهان جنایی تهران در جریان بررسی‌ها متوجه شدند که روز حادثه امیرعلی با پدرش در خانه تنها بوده و پس از آن حالش بد شده و به بیمارستان انتقال یافته است.
همین کافی بود تا این مرد با دستور قاضی جنایی بازداشت شود. پدر امیرعلی روز گذشته دستبند به‌دست وارد شعبه سوم دادسرای جنایی تهران شد و مقابل بازپرس پرونده قرار گرفت. دست و پایش می‌لرزید و همین که روی صندلی نشست، بی‌اختیار شروع به گریه کرد. مرد 30ساله درباره روز حادثه گفت: من پسرکوچکم را کشتم اما باور کنید نمی‌خواستم جانش را بگیرم. در یک لحظه کنترلم را از دست دادم و حالا حاضرم تمام دنیا را بدهم تا به گذشته برگردم؛ به همان روزنخست تولد پسرم.
وی در توضیح ماجرای روز حادثه چنین گفت: ساعت 10:45صبح بیست و هفتم خرداد‌ماه بود، همسرم برای پرداخت قسط به بانک رفته بود. امیرعلی پیش من بود و همسرم گفت تا لحظاتی دیگر برمی‌گردد. آن روز خیلی اعصابم خراب بود. شب قبل از حادثه با همسرم بحثم شده بود و او تا صبح با من حرفی نزده بود. از سوی دیگر خانواده‌ام هم مدام مرا اذیت می‌کردند و بهانه می‌گرفتند. همه اینها به کنار، مشکلات مالی هم آوار شده بود روی سرم و از وقتی فرزندم به دنیا آمده بود گرفتاری‌هایم بیشتر شده بود. آن روز همسرم با عصبانیت خانه را ترک کرد و من ماندم و امیرعلی.
او شروع به گریه کرد. هر کاری می‌کردم آرام نمی‌شد. درحالی‌که به‌شدت عصبانی بودم یک لحظه کنترلم را از دست دادم و با دست 6ضربه به سر و صورت پسرم زدم. یک دفعه به‌خودم آمدم و دیدم پسرم ساکت شده است. خیلی ترسیدم. شیشه‌اش را آوردم اما هیچ واکنشی نشان نمی‌داد. مثل دیوانه‌ها دور خانه می‌چرخیدم. همان لحظه همسرم رسید و با دیدن وضعیت امیرعلی، او را به بیمارستانی در نزدیکی خانه‌مان بردیم.
آن موقع به هیچ‌کس نگفتم چه اتفاقی افتاده است حتی به همسرم. او تصور می‌کرد که ناگهان حال پسرمان خراب شده است. امیرعلی 2 هفته در بیمارستان بستری بود تا اینکه جانش را از دست داد و من از شدت عذاب وجدان تمام واقعیت را به همسرم گفتم. متهم به اینجا که رسید دستانش را روی صورتش گذاشت و با صدای بلند گریه کرد.او سپس ادامه داد: خیلی پشیمانم، خیلی. می‌دانم اشتباه بزرگی انجام داده‌ام. روزی هزار بار خودم را سرزنش می‌کنم. من عاشق امیرعلی بودم. عاشق همسرم هستم. گاهی اوقات حتی پول کرایه ماشین‌ها را کنار می‌گذاشتم و از سرکار تا خانه پیاده می‌آمدم تا با پول آن برای پسرم پوشک بخرم اما آن روز اصلا حال خوشی نداشتم. در همه این مدت نیز حقیقت را از پلیس مخفی کردم تا اینکه نتیجه پزشکی قانونی اعلام شد و دیگر راهی جز اعتراف پیدا نکردم.
کمی آن‌طرف‌تر از مرد جوان، همسرش نشسته بود. او گاهی با گریه شوهرش اشک می‌ریخت و گاهی خیره می‌شد به موزاییک‌های کف زمین. وقتی نوبت به زن جوان رسید تا شکایت خود را درخصوص قتل فرزندش مطرح کند، چنین گفت: من، هم بچه‌ام را دوست داشتم هم شوهرم را. به جز شوهرم پشت و پناه دیگری ندارم. ما 2سال پیش ازدواج کردیم. از طریق یکی از دوستانمان به هم معرفی شدیم. من به همراه خانواده‌ام در شهرستان زندگی می‌کردم اما خانواده همسرم تهران بودند. وقتی ازدواج کردیم، زندگی بدی نداشتیم تا اینکه آن روز تلخ خدا هدیه‌ای را که به ما داده بود، گرفت. اما با وجود این من به‌عنوان مادر امیرعلی رضایت می‌دهم.
شوهرم مرد مهربان و زحمتکشی است. او در نانوانی کارگر است و می‌دانم که ناخواسته دست به چنین کاری است. در یک لحظه اعصابش خرد شده و حالا هم خودش به‌شدت عذاب وجدان دارد و پشیمان است.زن جوان گفت: دیروز(دوم مهرماه) شوهرم بازداشت شد و حالا خواسته‌ام این است که او هرچه زودتر آزاد شود و به خانه برگردد چون نمی‌خواهم او را هم از دست بدهم.
پدر امیرعلی پس از دستگیری، در اختیار پزشکی قانونی قرار گرفت و با انجام بررسی‌ها مشخص شد که او اختلالات شخصیتی دارد اما هنگام قتل جنون نداشته است. او روز گذشته و پس از اعتراف به جنایت با قرار قانونی راهی بازداشتگاه شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
منبع : رکنا