کد مطلب: 19448
 
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۰۱
برادر شهید تهرانی‌مقدم اگر چه به اندازه برادر شهیدش مشهور نیست اما به واسطه سال‌های حضورش در سپاه در خارج از کشور انجام داده، از آگاه‌ترین افراد نسبت به جزئیات فعالیت‌های این فرمانده ارشد سپاه است.
نظر نصرالله درباره شهید تهرانی‌مقدم
 
برادر شهید تهرانی‌مقدم اگر چه به اندازه برادر شهیدش مشهور نیست اما به واسطه سال‌های حضورش در سپاه در خارج از کشور انجام داده، از آگاه‌ترین افراد نسبت به جزئیات فعالیت‌های این فرمانده ارشد سپاه است.

به گزارش ایران خبربه نقل از «خبرآنلاین»، محمد تهرانی مقدم که در دوران دفاع مقدس مسئول قرارگاه رمضان در سلیمانیه و کرکوک بوده تا پایان جنگ، هماهنگی فعالیت‌های معارضین عراقی در برابر رژیم بعثی را انجام می‌داده است. چند سال در تیم حفاظت رهبر انقلاب فعالیت کرده و دوره‌ای هم معاون اطلاعات نیروی مقاومت بسیج در دوران فرماندهی سردار افشار شده است. دهه 80 را بیشتر به برادرش در زمینه ساخت موشک‌های بالستیک و توان دفاعی کشور کمک کرده است. او در حال حاضر رئیس هیات مدیره موسسه فرهنگی شهدای غدیر است.

با تهرانی مقدم درباره شخصیت مردی که او را پدر موشکی ایران می‌خوانند، گفت‌وگو کردیم؛ مردی که اولین تماس‌ها درباره خبر شهادتش از سوی حزب‌الله لبنان بود و سیدحسن نصرالله بعدها او را ستود. این گفت وگو در حاشیه سفر تهرانی‌مقدم به عراق انجام شد؛ کشوری که جوانی محمد تهرانی‌مقدم در آن سپری شده است.

***

* بعد از شهادت ایشان لقب پدر موشکی درباره‌شان به کار برده شد. این مرحوم چه کرد که چنین لقبی به ایشان داده شد؟

سال 63 مردم می‌گفتند موشک جواب موشک، حاج حسن آقا همان زمان که فرمانده توپخانه سپاه بود، به تکاپو افتاد و بالاخره سیستم موشکی سپاه را راه‌اندازی کرد. دوستانی مثل آقای دکتر منطقی در ساخت و آقای رفیق‌دوست در تهیه ملزومات، ایشان را کمک کردند. آقای دکتر منطقی با حاج حسن آقا، صنایع موشکی را راه‌اندازی کردند. منتها ایشان سعی می‌کرد خودش پشت صحنه باشد.

زمان جنگ گروهی به کره شمالی و بعد به لیبی و چند کشور دیگر رفتند. در آن دوران آقای رفیق‌دوست وزیر سپاه بود. با تلاش خود حاج حسن آقا و البته با محوریت آقای رفیق‌دوست، یک تعداد موشک «اسکاد بی» خریداری شد. یک اشتباهی هم که گاهی اوقات در مصاحبه‌ها می‌شود این است که گفته می‌شود ما این موشک‌ها را از لیبی خریدیم؛ در حالی که این طوری نبود. افرادی از لیبی آمدند و نحوه کار با این موشک‌ها را در سوریه به ما آموزش دادند. وقتی آموزش تمام شد، یک تعداد برای آموزش‌های تکمیلی به ایران آمدند که آنها هم وسط کار ول کردند و رفتند. در این شرایط ایشان دو فروند از این موشک‌ها را به ایران آورد و با کمک همکارانش شروع به مهندسی معکوس کرد. بیش از 30 هزار قطعه در آن بود. شما تصور کنید یک مجموعه‌ای که های‌تک است و کسی آن را به ما نمی‌دهد را چطوری ساختیم. این روحیه حسن آقا بود که گفت ما می‌توانیم این موشک را بسازیم. ایشان حتی می‌گفت ما این موشک را صادر خواهیم کرد اما برخی از متخصصین می‌گفتند که این بحث نه منطقی است و نه شدنی.

* یعنی مخالفت می‌کردند و معتقد بودند که نمی‌شود؟

بله، البته شما بدانید که در هر کار بزرگی بالاخره تنوع نظرات خیلی طبیعی است. خصوصا این صنایع موشکی از فناوری‌های های‌تک است. خیلی‌ها فکر می‌کردند که ما نمی‌توانیم آن را بسازیم.

یادم هست وقتی حاج حسن آقا مسئول توپخانه سپاه شد، برخی دوستان ارتشی می‌گفتند که توپخانه سپاه بعید است شکل بگیرد. براساس همان نگاه کلاسیک نظامی معتقد بودند که توپخانه کلی آموزش می‌خواهد و شاید هم در آن زمان براساس نگاه‌های معمول راست می‌گفتند. آن دوران سپاه خیلی همت می‌کرد چند خمپاره 120 می‌توانست بزند.

وقتی به ایشان گفتند حالا که‌ می‌خواهید توپخانه را راه بیندازید، توپخانه‌تان کو؟ ایشان گفت: توپخانه ما آن طرف است. اتفاقا یک هفته بعد عملیاتی شد و بخشی از توپخانه دشمن را ایران غنیمت گرفت و با همان اقلام غنیمتی، سیستم توپخانه سپاه راه افتاد.

وقتی رهبر معظم انقلاب هم بعد از شهادت ایشان به منزل ما تشریف آوردند فرمودند: «حاج حسن آقا آنقدر فکر بلندی داشت که بنده گاهی او را کنترل می‌کردم و می‌گفتم الان زمان فلان بحث نیست.»

ایشان در زندگی نگاهش این بود که اتفاقا کارهایی که همه می‌گویند نمی‌شود و داوطلب ندارد، ما باید انجام دهیم. یک بار زمانی که در فدراسیون کوهنوردی مسئولیت داشت، اعلام کرد ما می‌خواهیم با یک گروه 5 هزار نفری قله دماوند را فتح کنیم. رئیس وقت فدراسیون آن موقع به ایشان گفت: یا شما نمی‌دانی 5 هزار نفر چه عددی است یا متوجه شرایط قله دماوند نیستی. راست هم می‌گفت قله دماوند را حداکثر یک گروه 50 نفره بالا می‌رود نه 5 هزار نفر. شهید تهرانی‌مقدم در پاسخ گفت: اتفاقا کاری را که به طور معمول امکانش نیست ما می‌خواهیم انجام دهیم. ایشان این طرح را اجرا کرد و 4750 نفر به قله رسیدند. این در طول تاریخ کوهنوردی سابقه ندارد. با همین روحیه، ایشان کشور را در زمینه موشکی به رتبه ششمین کشور برتر دنیا رساند.

* بالاتر از ما کدام کشورها در این رتبه‌بندی قرار دارند؟

در دنیا کشورهای روسیه و آمریکا تقریبا همزمان با هم جلو می‌روند، در اروپا، فرانسه و آلمان و در آسیا هم چین.

* بعد از شهادت ایشان، خبرهایی درباره به ثمر نشستن موشکی که ایشان در حال کار روی آن بود، منتشر و اعلام شد که به ثمر رسیده است. می‌توانید جزئیات بیشتری در خصوص این موشک ارائه دهید؟

آن موشک 40 تن وزن دارد و 90 کیلومتر از فضا خارج می‌شود. این موشک، بالستیک و دوربرد است. وقتی ما وارد جو شدیم، جو محدودیت زمین را ندارد و به هر هدفی می‌تواند برسد. حتی ایشان طرح‌هایی داشت که اگر آمریکا مستقیما وارد شیطنت با ما شود، ما از طریق سیستم موشکی پاسخ آنها را بدهیم. بر همین اساس هم هدف ایشان در توسعه توان موشکی کشور، اسرائیل نبود. زمانی که بنده در لبنان مسئولیتی داشتم، ایشان به من می‌گفت چه دلیلی دارد ما موشک‌های 2000 متری را بزنیم در سر اسرائیل؟ ایشان سال 79 در جنوب لبنان سیستمی را به بچه‌های حزب‌الله لبنان آموزش داد که صدها موشک در برابر رژیم صهیونیستی آماده کردند. از جنوب لبنان تا اسرائیل هم 150 کیلومتر فاصله است. رژیم صیهونیستی نمی‌داند این سیستم کجاست اما می‌دانند که اگر خطایی کنند، رژیم صهونیستی محو می‌شود. حتی وقتی سال قبل اوباما اعلام کرد که در فلان روز وارد سوریه می‌شویم، این سخن عملیاتی نشد. چرا؟ چون حزب‌الله لبنان به آمریکا پیغام داد اگر وارد سوریه شوید، ما اسرائیل را با خاک یکسان می‌کنیم.

* اینکه می‌گویید هدف ایشان آمریکا بود یعنی اینکه ایشان معتقد بود که باید برد موشک‌های ما به آمریکا برسد.

بله. امروز سیستم موشکی ما هم می‌تواند پاسخ دشمن را بدهد و هم بازدارنده باشد. این همه سر و صدایی که در موضوع هسته‌ای می‌کنند، خود غربی‌ها می‌دانند بی‌فایده است. چون بمب هسته‌ای امروز در جهان کارایی ندارد.

* از علاقه حزب‌الله لبنان به شهید مقدم گفتید. واکنش آنها به خبر شهادت ایشان چه بود؟

اعضای حزب‌الله واقعا عاشق حاج حسن بودند چون ایشان مقاومت را متحول کرد. روزی که آن انفجار رخ داد، من در مسیر رفتن به محل حادثه بودم که اولین تلفنی که به من شد، از سوی بچه‌های حزب‌الله بود. آن تماس من را شگفت‌زده کرد چون قبل از اینکه اقوام و دوستان ایشان تماس بگیرند، از لبنان با من تماس گرفتند. آن روز و شب، خیلی عجیب بود. وقتی تلفن را برداشتم بچه‌های حزب‌الله به من گفتند ما خبری درباره شهادت ایشان شنیدیم، صحت دارد؟ همان پشت تلفن مسئولی که تماس گرفته بود شروع کرد به گریه کردن. چند وقت بعد هم وقتی بچه‌های گروه شهید تهرانی‌مقدم به لبنان سفر کردند دیداری با سیدحسن نصرالله داشتند. ایشان در آن دیدار گفت: «هر زنی که در لبنان با راحتی از شمال به جنوب یا بالعکس سفر می‌کند، این امنیت مدیون حاج حسن آقای تهرانی‌مقدم است.»