کد مطلب: 17024
 
تاریخ انتشار : دوشنبه ۵ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۰۳
هفته یازدهم لیگ برتر فوتبال در حالی برگزار شد که صداوسیما نتوانست تصویری از این بازی‌ها را روی آنتن ببرد و مردم نتوانستند تصویری از آنها را حتی در اخبار ورزشی ببینند.
آخرین ضربه‌ای که فدراسیون به فوتبال می‌زند
 
به گزارش ایران خبر،مصطفی هاشمی‌طبا، رییس پیشین کمیته ملی المپیک در سرمقاله شرق با عنوان « تعلیق دوربین‌ها» نوشت:

هفته یازدهم لیگ برتر فوتبال در حالی برگزار شد که صداوسیما نتوانست تصویری از این بازی‌ها را روی آنتن ببرد و مردم نتوانستند تصویری از آنها را حتی در اخبار ورزشی ببینند. آیا این تصمیم فدراسیون فوتبال آخرین ضربه‌ای است که به فوتبال زده می‌شود؛ کاری که بیشتر به خودزنی شبیه است تا ضدیت با مدیریت صداوسیما و اقدامی برای احقاق‌حق جامعه فوتبالی کشورمان. چندی پیش سازمان لیگ اعلام کرد که قرارداد تبلیغات محیطی را به مبلغ 180میلیارد‌تومان با یک شرکت تبلیغاتی منعقد کرده است.

طبیعی است آن شرکت و هر شرکت تبلیغاتی دیگر، صرفا به‌دلیل تصویر تلویزیونی از تبلیغات محیطی زمین فوتبال حاضر به پرداخت به سازمان لیگ هستند و شرکت‌های تولیدی یا تجاری صاحب کالا یا خدمات نیز صرفا به‌خاطر این امر حاضر به پرداخت این مبالغ به شرکت‌های تبلیغاتی مذکور هستند و هیچ انگیزه‌ دیگری آنها را وادار به پرداخت به‌خاطر نصب تابلو نمی‌کند.

از سوی دیگر قاطبه مردم نه امکان و نه شرایط حضور در ورزشگاه‌ها را دارند و به فرض آنکه تمام هشت‌مسابقه هر هفته در حضور کامل تماشاگران انجام شود (در حالی که در حال حاضر حداکثر 20درصد ظرفیت استادیوم پر می‌شود) حداکثر 300هزارتماشاگر به ورزشگاه می‌روند و این رقم با تعداد افرادی که از تلویزیون مسابقه را می‌بینند قابل مقایسه نیست. بنابراین عدم‌پخش مسابقات، ضد توسعه فوتبال است. درست است که صداوسیما و فدراسیون به توافق نرسیده‌اند اما هر عدم‌توافقی به مبنای جدایی و قهر نمی‌تواند باشد و لجاجت‌ در مدیریت نهادهای کشوری نمی‌تواند جایی داشته باشد.

از سوی دیگر صداوسیما علاوه‌بر رسالت دانشگاه‌بودن، دردسترس‌مردم‌بودن و اطلاع‌رسانی بهنگام، می‌تواند از محل پخش مسابقات ورزشی و به‌خصوص فوتبال کسب درآمد کند و در این راه هم موفق بوده است هرچند به نظر می‌رسد سرمایه‌گذاری‌ عظیم انجام‌شده در مقابل تجهیزات صداوسیما و پرداخت‌هایی که بابت سیگنال‌ها صرف می‌کند، چندان قابل‌توجه نباشد. حق آن است که طرفین با یکدیگر تعامل داشته باشند اما نه صداوسیما شفاف‌سازی می‌کند و نه جامعه ورزشی اطلاعات درستی بروز می‌دهد. در دنیای کنونی همواره معادله «برد- برد» را در نظر می‌گیرند و عاقلانه از معادلات «باخت- برد» یا «باخت- باخت» خودداری می‌کنند در حالی که به نظر می‌رسد این فکر در مخیله تصمیم‌گیران فعلی نبوده و بیشتر به فکر مغلوب‌کردن حریف و به‌کرسی‌نشاندن حرف خود هستند. به نظر می‌رسد نه فدراسیون توان درست‌قیمت‌دادن را دارد و نه صداوسیما می‌تواند نرخ عادلانه‌ای تعیین‌ کند. نرخ عادلانه در حقیقت بهره‌برداری هر دو طرف و مردم از امکانات ملی است و در شرایط فعلی برای حل موضوع، پیشنهاد تشکیل هیات دادرسی برای تعیین‌تکلیف ارایه می‌شود و اینکه هر دو طرف به رای آن گردن نهند وگرنه نهایتا کسی پیروز می‌شود که قدرتمندتر است.