کلاهبـرداری و سرقت برای یک شبه پولدار شدن

ایران آنلاین , 10 تير 1398 ساعت 9:08

گروه حوادث/ شیوه و ترفند، مجرمان سابقه داری که اخیراً به چنگ قانون افتاده اند متفاوت است اما اغلب یک هدف را دنبال می‌کنند. همه آنها به‌دنبال راهی بودند تا به اصطلاح یک شبه پولدار شوند و به رؤیاهایشان دست پیدا کنند البته در این میان برخی هم به‌دنبال انتقامند و بعضی هم از هیجان سرقت‌ها سرمست می‌شوند اما در نهایت طمع، مسیر زندگی همه آنها را به پلیس آگاهی رساند. 3 نفر از این مجرمان ، شیوه ها و ترفندهای متخلفانه خود را توضیح داده اند .


به گزارش ایران خبر،
 سرقت با طعم انتقام از زنان
او از سال 74 تاکنون 11 بار به جرم کلاهبرداری و سرقت بازداشت شده است، اما این بار جرمش قدری متفاوت است؛ سرقت از طلافروشی‌ها با کمک زنان و دخترانی که روحشان هم از این ماجرا باخبر نبوده است. متهم میانسال جزئیات نحوه سرقتش را این‌گونه تشریح می‌کند:
چطور سرقت می‌کردی؟اوایل، منظورم قدیم که گوشی تلفن همراه و فضای مجازی نبود در خیابان سوژه هایم را شناسایی می‌کردم. علم که پیشرفت کرد، شگرد من هم پیشرفت کرد و در تلگرام و... با دختران و زنان جوان طرح دوستی می‌ریختم. به هر کدام از آنها هم خودم را با یک شغل معرفی می‌کردم به یکی می‌گفتم تاجر، به دیگری طلافروش، خلبان و... معمولاً از مشاغلی استفاده می‌کردم که درآمد زیادی دارند و آنها هم خیلی زود به من اعتماد می‌کردند.
فقط با تعریف از شغل تان؟هم این مسأله و هم موارد دیگر. من تعمیرکار خودروهای بنز و بی‌ام‌و هستم و هر زمانی با کسی قرار می‌گذاشتم با خودروهای تعمیری به سر قرار می‌رفتم و دیدن این خودروها از سوی سوژه‌ها هر شکی را برطرف می‌کرد. بعد هم به بهانه خرید طلا آنها را به طلافروشی می‌بردم. دختران و زنانی که همراهم بودند مشغول انتخاب می‌شدند و من هم گاهی اوقات جلوی چشمان خود فروشنده تعدادی طلا برمی داشتم و گاهی اوقات هم کش می‌رفتم. در حالی که این طلاها را به همراه داشتم به بهانه نشان دادن طلای دیگری که در ویترین بود از مغازه خارج می‌شدم و طلافروش‌ها هم که فکر می‌کردند دختران و زنان همراه من همسرم هستند، اعتراضی نمی‌کردند. من هم با طلاها فرار می‌کردم و زن و دختری که همراه من بود گیر می‌افتاد.
عذاب وجدان نداشتی که یک زن یا دختری بی‌گناه بازداشت می‌شود؟نه، به نظرم حقشان بود. سال‌ها قبل همسرم به من خیانت کرد. من حتی به سراغ مردی که با همسرم ارتباط برقرار کرده بود رفتم و او را به‌شدت کتک زدم و او به کما رفت و زمانی که از کما بیرون آمد به من رضایت داد. اما بازهم کینه همسرم را به دل داشتم و برای همین تصمیم گرفتم از همه زنان و دختران انتقام بگیرم.
 همدستی با پدرزن
کوروش زمانی که ورشکسته شد تصمیم گرفت یک شبه همه خسارت وارده به زندگی اش را جبران کند و او برای اجرای نقشه‌اش به یک فرد قابل اعتماد و البته مسن نیاز داشت، بنابراین به پدرزنش مراجعه کرد طمع به دست آوردن پول در کوتاه‌ترین زمان، او را هم وسوسه کرد و هر دو اقدام به کلاهبرداری کردند.
چرا ورشکسته شدی؟در کار توزیع مواد غذایی بودم، اما شریکم همه سرمایه‌ام را برداشت و مرا با بدهی یک میلیاردی تنها گذاشت. من هم که به‌دنبال راهی برای جبران بودم این نقشه را طراحی کردم.
چه نقشه‌ای؟خانه‌ای را در شمال تهران کرایه کردیم، بعد من و پدرزنم به‌عنوان خریدار فرش‌های با ارزش و گرانقیمت به سراغ فرش‌فروشی‌ها می‌رفتیم. فرشی را که حدود 50 میلیون تومان قیمت داشت انتخاب می‌کردیم. بعد 10 میلیون تومان بیعانه می‌دادم و با دادن آدرس خانه‌ام- البته همان خانه اجاره‌ای- از فروشنده می‌خواستیم فرش را برایم بیاورند. فرش را که تحویل می‌گرفتم یک چک بلامحل می‌دادیم و...
بعد از آن چه می‌کردید؟بعد از سه هفته و قبل از فرا رسیدن سررسید چک‌ها خانه را به صاحبخانه تحویل می‌دادیم و متواری می‌شدیم.
فکر نمی‌کردید دستگیر شوید؟نه. مدارکی که به صاحبخانه داده بودیم جعلی بود و از طرفی هم سابقه دار نبودیم که بخواهیم بازداشت شویم.
چطور دستگیر شدید؟فرش‌ها را برای فروش در سایت گذاشته بودیم که از شانس بد ما یکی از فرش‌فروش‌ها، پس از شناسایی یکی از فرش‌ها موضوع را به پلیس خبر داده بود.
7 ساعت گروگانگیری
تنها چند هفته از دوستی دختر و پسر جوان در فضای مجازی نگذشته بود که دختر متوجه شد پسر مورد علاقه اش به همراه یکی از دوستانش در کار سرقت هستند و همین مسأله باعث شد که در عین ناباوری از آنها بخواهد تا در سرقت‌ها همراهشان باشد. روشنک، عشق هیجان داشت و همیشه با دیدن فیلم‌های دزد و پلیسی دلش می‌خواست یک روز جای قهرمان منفی داستان باشد!
زورگیری‌هایتان چطور بود؟ما سه نفر بودیم، من و شهرام و سهیل. شهرام راننده بود و من کنار دستش می‌نشستم. با دیدن سوژه مناسب شهرام او را به‌عنوان مسافر سوار می‌کرد، سوژه‌ها هم با دیدن من به‌عنوان مسافر خانم اعتماد می‌کردند و سوار می‌شدند. اما بعد از طی مسافتی با تهدید چاقو کارت‌های عابر بانک آنها را می‌گرفتیم و بعد از آن هم بلافاصله سکه می‌خریدیم.
معمولاً هر سرقت چقدر زمان می‌برد؟
متفاوت بود. مثلاً یکی از مالباخته‌ها 7 ساعت با ما بود. او را به کرج بردیم و بعد از آن به تهران و نهایت با خرید 15 میلیون تومان سکه او را آزاد کردیم.


کد مطلب: 135262

آدرس مطلب: https://www.irankhabar.ir/fa/doc/news/135262/کلاهب-رداری-سرقت-یک-شبه-پولدار-شدن

ایران خبر
  https://www.irankhabar.ir