ابعاد ناگفته ماجرای خاشقچی
ایران آنلاین , 21 مهر 1397 ساعت 21:20
نباید همان اشتباهی را که در مورد رویکردمان نسبت به محمد مرسی، رئیس جمهوری برکنار شده مصر مرتکب شدیم نباید در مورد خاشقچی تکرار کنیم
به گزارش ایران خبر،
ناپدید شدن یا کشته شدن؛ سرنوشت نامشخص جمال خاشقچی روزنامهنگار منتقد عربستانی که هفته گذشته برای ثبت ازدواجش با زنی از اتباع ترکیه به تنهایی وارد کنسولگری عربستان سعودی در استانبول شد، اما کسی خروج او از کنسولگری را به چشم ندید. حالا این پرونده جنایی دولت ریاض را با چالشی بینالمللی و منطقهای و اصلاحات ادعایی محمد بن سلمان ولیعهد عربستان را با تردیدهای جدیتری مواجه کرده است. با صادق ملکی، کارشناس مسائل منطقه پیرامون چند و چون این رویداد و تأثیر آن بر معادلات و مسائل جاری در منطقه گفتوگو کردیم.
آنچه در کنسولگری عربستان در مورد جمال خاشقچی، روزنامهنگار عربستانی رخ داد بازخورد بینالمللی گستردهای داشت. در مدت 11 روز فضای رسانهای ایجاد شد که حتی در مسائل اقتصادی و روابط خارجی ریاض مؤثر بوده است. ارزیابی شما از این رویداد و بازتابهای آن چیست؟ چه عواملی در گستردگی توجه رسانهها مؤثر بود؟
مهمترین نکتهای که باعث شد اقدام سعودیها به این شکل رسانهای شده و افکار عمومی جهان روی آن حساس شود این بود که نامزد ترک این مخالف سعودی او را تا کنسولگری عربستان در استانبول همراهی کرده بود. حالا اینکه اصولاً کل این ماجرای نامزدی و همراهی و... تا چه حد برنامهریزی شده یا تصادفی بوده است گمانهزنیهایی است که وارد آن نمیشویم. اما به هر حال آنچه باعث شد این جریان برملا شود، اظهاراتی بود که این خانم داشت. لذا باید توجه داشته باشیم که مفقودالاثر شدن یا قتل خاشقچی را نبایستی صرفاً یک اقدام یک سویه از طرف عربستان بدانیم. شاید برنامهریزیای پیچیدهتر از اینها بوده است و چندین سرویس اطلاعاتی با هدفهای متفاوت و چندوجهی در آن نقش داشتهاند. بر اساس همین معادله چند وجهی است که در روزهای اخیر شاهدیم سفیر ترکیه در امریکا اعلام کرده است که سعودیها حاضر شدهاند با مختومه کردن پرونده خاشقچی 5 میلیارد دلار در ترکیه سرمایهگذاری کنند و به نوعی ترکیه نرخ مورد نظر خودش را برای عدم پیگیری این موضوع به ترکها اعلام میکند.
مگر میشود درباره کشتن یا ربودن یک روزنامهنگار که موضوع حقوق بشری و در نقطه تمرکز رسانههای جهان است، معامله کرد؟
اینکه ما به این حادثه از نگاه حقوق بشری و روشنفکری نگاه کنیم؛ حتماً درست است. اما متأسفانه در صحنه سیاست و معادلات قدرت، حذف مخالفان سیاسی امر مرسومی است. اگرچه به هر صورت تقبیح میشود و محکوم است؛ ولی واقعیت این است که در معادلات سیاسی برای حذف مخالفان از هر نوع ابزاری استفاده میکنند. در ارتباط با این قتل هم دو تحلیل میتوان ارائه کرد. البته هنوز قتل تأیید نشده است اما فرض را بر این میگذاریم که خاشقچی در کنسولگری به قتل رسیده است. با این فرض دو ارزیابی متفاوت مطرح است؛ یکی اینکه سعودیها بسیار غیرحرفهای عمل کردند. زیرا میتوانستند از فرصتها و مکانهای بهتری برای حذف این مخالف استفاده کنند. اما وجه دیگر چنین اقدامی این است که قتل حساب شده انجام شده است تا عربستان قدرت خود را در چشم دیگران به نمایش بگذارند و به نوعی نشان دهند که میتوانند در قلب استانبول و در کنسولگری خود هر اقدامی را انجام دهند؛ بدون آنکه هیچ ترسی از آن داشته باشند.
به هر حال این اقدام از نظر انسانی محکوم است اما به خاطر داشته باشیم که خاشقچی یک فعال حقوق بشری نبود بلکه یک فرد فعال در صحنه سیاست بود و هر کسی که در صحنه سیاست وارد میشود، به هرحال ملاحظات امنیتی مترتب او است. یعنی هر فرد سیاسی در حد خاشقچی وقتی خودش را درگیر معادلات قدرت میکند، یکی از چیزهایی که مد نظر خود قرار میدهد، امکان ترور و حذف از معادلات قدرت است. این اقدامی است که سعودیها انجام دادهاند. با وجود اینکه بعد از بن سلمان، عربستان سعی کرده فضای بازی را در جامعه این کشور ایجاد کند، آزادیهایی را قائل شده و تغییراتی را ایجاد کرده است. اگرچه اقدامی که به دستور بن سلمان علیه مخالفش اجرا شد با افکار توسعهطلبانه او منافات دارد و نشان میدهد عربستان تا رسیدن به استانداردهایی که بتواند مخالفان خود را تحمل کند، فاصله زیادی دارد.
به اصلاحات توسعهطلبانه عربستان اشاره کردید برخی معتقدند اتفاقی که در مورد خاشقچی افتاد این اصلاحات را به شدت به چالش کشیده است. آیا این یک برداشت اغراق شده است یا چالش پیش روی سیاست های ریاض جدی است؟
بخشی از این ارزیابی میتواند اغراق آمیز باشد. چون به هر حال بسیاری از حکومتهایی که در جهان با توسعه مواجه شدهاند، روندشان به نوعی همراه با فضای باز سیاسی نبوده است. این فضای باز سیاسی طی یک روندی تحقق پیدا کرد و عربستان هم قرار نیست یک شبه با استانداردهای دموکراسی در همه بسترها و زمینهها آشنا شود. توسعه اقتصادی که ما در حال حاضر در کره جنوبی شاهد آن هستیم، در سایه حکومت نظامیان این کشور تحقق پیدا کرد. پایه توسعه ترکیه با دیکتاتوری نظامی آتاتورک پیریزی شد. توسعهای که در ایران پیریزی شد، با دیکتاتوری رضاخان تحقق پیدا کرد. میدانیم که هم در ترکیه، هم در کره و هم در ایران بسیاری از روشنفکران مخالف دیکتاتورها قربانی شدند اما روند توسعه کمابیش تحقق پیدا کرد. لذا اینکه فکر کنیم با قتل یک مخالف سیاسی یک روشنفکر یا روزنامهنگار جریانات توسعه و تغییر و تحولات سیاسی که کلید آن با سلمان زده شده است متوقف میشود، خیلی با واقعیت همخوان نیست. عربستان باتوجه به حجم اقتصاد قویای که دارد میتواند با قراردادهای مختلف به خیلی از کشورها امتیاز دهد و کشورهای مختلف هم با همین امتیازها از این موضوع عبور میکنند. همان طور که ترامپ هم گفت، نمیتواند منافع امریکا را قربانی شخصی کند که تبعه امریکا نیست. ترکیه هم در حال بازی با موضوع خاشقچی است تا در روابط ریاض و آنکارا از آن به عنوان موضوع معامله اقتصادی استفاده کند. ترکیه سابقه چنین رویکرد معامله گرانه ای را در مورد کشیش آندرو برانسون، شهروند آمریکایی زندانی در ترکیه نشان داده است.
آیا جریان رسانهای فرصت چنین معاملهای را برای عربستان فراهم میکند؟ به نظر میرسد که عربستان در این ماجرا هزینه بینالمللی زیادی خواهد داد.
عمده رسانههای ترکیه رسانههای هدفدار هستند و اغلب رسانههای دولتی این کشور که در حال پیگیری این خبر هستند، رسانههایی هدایت شدهاند. این هدایت انجام میشود تا امتیازاتی که قرار است عربستان سعودی به ترکیه بدهد را مطالبه کنند. بسیاری از مخالفان ترکیه در اقصی نقاط جهان به روشهای مختلف حذف شدهاند و هنوز فضای سیاسی ترکیه باوجود تغییراتی که در این کشور شده، فضای سیاسی کاملاً بازی نیست. هرچند نسبت به سالهای گذشته تغییر عمده ای کرده است . اما این واقعیات درمورد ترکیه سبب می شود که نتواند چنان که باید در مورد ماجرای خاشقچی در جایگاه یک مدافع حقوق بشر و مخالف اینگونه اقدامات بایستد.
ارزیابی تان از رویکرد رسانه های ایران و نوع مواجهه شان با ماجرای این روزنامه نگار عربستانی چیست؟
متأسفانه رسانههای ایران در این مورد خیلی هیجانی عمل میکنند و صدا و سیما شبی نیست که اخبار مربوط به خاشقچی را پخش نکند. به نظر میرسد مشکلاتی که در روابط تهران و ریاض وجود دارد، در انعکاس این اخبار تأثیر بسیاری گذاشته است و رسانههای ما متأثر از مواضع سعودیها در روابط دوجانبه و روابط منطقهای اخبار خاشقچی را بیش از اندازه شارژ میکنند؛ در حالی که مشخص است قتل خاشقچی دیر یا زود به فراموشی سپرده میشود یا حساسیتها نسبت به آن کم خواهد شد. ولی ما و سعودیها در یک جغرافیا زندگی میکنیم. ما و سعودیها دیر یا زود باید راهکاری برای بهبود روابط دوجانبه پیدا کنیم. همسایهها نه فقط به واسطه ملاحظات اقتصادی سیاسی بلکه الزامات جغرافیایی ناچار هستند که روابط حسنهای داشته باشند. ما و سعودیها نیز باید در این راه گام برداریم. راه حل هم این است که منافع یکدیگر را در حوزه های نفوذمان شناسایی کنیم و به این منافع متقابلا احترام بگذاریم. نه عربستان می تواند ماهیت غالب شیعه ایران را تغییر دهد و نه ایران می تواند ماهیت غالب وهابی عربستان را تغییر دهد. شاید قبول ماهیت مذهبی تاریخی دو کشور بتواند یکی از راهکارهای ایجاد زمینه های حسن روابط میان آنها باشد. بنابر این به نظرم رسانه های ایران باید توجه داشته باشند که بخشی از حساسیت رسانه های ترکیه بخاطر این است که آقای خاشقچی نگاه اخوانی داشت. بنابر این نباید همان اشتباهی را که در مورد رویکردمان نسبت به محمد مرسی، رئیس جمهوری برکنار شده مصر مرتکب شدیم نباید در مورد خاشقچی تکرار کنیم. بلکه باید کمی عمیق تر بازی های پیچیده ای را که پیرامون این ماجرا انجام می شود را درک کنیم و اصل را بر حفظ منافع ملی قرار دهیم.
این به معنای توجیه قتل خاشقچی نیست. زیرا این مسئله به شدت از نگاه انسانی و حقوق بشری قبیح، مضموم و محکوم است. اما صحنه سیاست صحنه روشنفکری نیست و معادلات حاکم بر آن معادلات حاکم بر قدرت است. بنابر این اختلافات خاشقچی با بن سلمان یکی از دلایل این قتل است. همانطور که می دانیم این روزنامه نگار دیدگاه مثبتی نسبت به ایران نداشت. البته این مسئله دلیلی برای تایید این اقدام نیست. اما ما باید بدانیم که از چه کسی دفاع می کنیم و چه بهایی برای آن خواهیم پرداخت.
کد مطلب: 121147
آدرس مطلب: https://www.irankhabar.ir/fa/doc/news/121147/ابعاد-ناگفته-ماجرای-خاشقچی