کد مطلب: 108009
تاریخ انتشار : شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۰۶:۲۶
آسانسور خیلی محل خطرناکی است. آنجا چون فضای محدودی دارد و درش هم بسته می‌شود خیلی می‌تواند برای جوانان خطرناک باشد.
به گزارش ایران خبر، جوان در آسانسور نباید تنها باشد. همچنین جوان در آنجا نباید با جنس مخالف برخورد کند. پس بهتر است که در آسانسوردوربین مدار بسته وجود داشته باشد.
البته بهتر است که جوانان بیشتر از راه‌پله استفاده کنند. هر چند راه‌پله مانند خرپشته خطرات خود را دارد اما از آسانسور بهتر است.
اصلا هر جا که باز باشد از بسته بهتر است چون در محیط بسته شیطان بیشتر آدمی را گول می‌زند. البته خود آدم همیشه آماده گول خوردن است و شیطان را بهانه می‌کند.
برای این که بدانید آسانسور چه خطری برای آدمی دارد سه روایت مستند را بخوانید
.jpg)
این روایت‌ها را کسانی در اختیار ما گذاشته‌اند که نخواسته‌اند نام‌شان فاش بشود:
یک: خبر رسید دو تا از همسایه‌ها در آسانسور گیر کرده‌اند. سریع خودم را به محل گیر رساندم و تاکید کردم که من آنجا هستم و اگر صدایی تولید کنند می‌شنوم.
نیم ساعت تمام در سکوت طی شد اما وقتی در باز شد خدا را شکر کردم، چون دیدم هاشم و پرویز گیر کرده‌اند و مسئله‌ای نیست.
دو: در آسانسور آینه می‌گذارند تا مرد هر طوری که بچرخد باز هم بتواند زن را ببیند. من به همین دلیل از آسانسور مجتمع استفاده نمی‌کنم.
یک بار که سوار شدم یک خانمی هم که بوی عطر می‌داد سوار شد. هر چه چرخیدم که نبینمش نشد. اتفاقا با چرخش بیشتر، بیشتر هم دیدم. خاک بر سرم.
سه: اصلا همین آسانسور مجتمع ما. بارها اتفاق می‌افتد که یک خانم و یک آقا با هم سوار می‌شوند! آن هم از طبقه اول تا ششم.
حالا اگر یک طبقه بود، دو طبقه بود یک حرفی، اما شش طبقه است. من خودم دائم از پله استفاده می‌کنم و همیشه هم سر وزن هستم. البته زانو درد دارم اما تحمل می‌کنم.
البته بهتر است که جوانان بیشتر از راه‌پله استفاده کنند. هر چند راه‌پله مانند خرپشته خطرات خود را دارد اما از آسانسور بهتر است.
اصلا هر جا که باز باشد از بسته بهتر است چون در محیط بسته شیطان بیشتر آدمی را گول می‌زند. البته خود آدم همیشه آماده گول خوردن است و شیطان را بهانه می‌کند.
برای این که بدانید آسانسور چه خطری برای آدمی دارد سه روایت مستند را بخوانید
یک: خبر رسید دو تا از همسایه‌ها در آسانسور گیر کرده‌اند. سریع خودم را به محل گیر رساندم و تاکید کردم که من آنجا هستم و اگر صدایی تولید کنند می‌شنوم.
نیم ساعت تمام در سکوت طی شد اما وقتی در باز شد خدا را شکر کردم، چون دیدم هاشم و پرویز گیر کرده‌اند و مسئله‌ای نیست.
دو: در آسانسور آینه می‌گذارند تا مرد هر طوری که بچرخد باز هم بتواند زن را ببیند. من به همین دلیل از آسانسور مجتمع استفاده نمی‌کنم.
یک بار که سوار شدم یک خانمی هم که بوی عطر می‌داد سوار شد. هر چه چرخیدم که نبینمش نشد. اتفاقا با چرخش بیشتر، بیشتر هم دیدم. خاک بر سرم.
سه: اصلا همین آسانسور مجتمع ما. بارها اتفاق می‌افتد که یک خانم و یک آقا با هم سوار می‌شوند! آن هم از طبقه اول تا ششم.
حالا اگر یک طبقه بود، دو طبقه بود یک حرفی، اما شش طبقه است. من خودم دائم از پله استفاده می‌کنم و همیشه هم سر وزن هستم. البته زانو درد دارم اما تحمل می‌کنم.
