کد مطلب: 101956
 
تاریخ انتشار : شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۰۷
شک مأموران پلیس به موتورسیکلتی مسروقه در غرب تهران باعث دستگیری مجرمانی شد که به‌صورت پیامکی از فروشندگان در فضای مجازی کلاه‌برداری می‌کردند.

به گزارش ایران خبر، در این پرونده با شک پلیس به موتور سرقتی مقابل ساختمانی در غرب تهران و پیگیری ماجرا متهمانی که سوژه‌های خود را در فضای مجازی شناسایی می‌کردند، به دام افتادند. دو متهم این پرونده زمانی که به محل قرار می‌رفتند به بهانه پرداخت با همراه‌بانک از طریق موبایل و ارسال پیامک جعلی نقشه کلاه‌برداری‌هایشان را اجرا می‌کردند. مدتی قبل زن جوانی به پلیس مراجعه کرد و از سرقت تابلوفروش نفیسش خبر داد و در تشریح ماجرا گفت: تابلوفرشی را به مبلغ ٢٠ میلیون تومان در سایت دیوار برای فروش گذاشته بودم، مرد جوانی با من تماس گرفت و گفت می‌خواهد آن را بخرد. زمانی که به محل قرار رفتم او مدعی شد کارت عابربانکش را جا گذاشته و از طریق تلفن‌بانک پول را انتقال می‌دهد. من هم قبول کردم و حتی پیامک واریز پول برایم آمد، اما زمانی که حسابم را چک کردم هیچ پولی به حسابم واریز نشده و آن موقع بود که فهمیدم پیامک جعلی بوده است. با شکایت زن جوان تحقیقات برای شناسایی مرد کلاه‌بردار آغاز شد. درحالی که تیمی از مأموران در حال بررسی بودند، اتفاق عجیب دیگری رخ داد که سرنخی برای شناسایی عاملان این کلاه‌برداری شد.

مأموران یکی از کلانتری‌های تهران حین گشت‌زنی به موتورسیکلتی مشکوک شدند که مقابل مجتمعی در حوالی پونک پارک شده بود. بررسی شماره پلاک موتورسیکلت نشان داد صاحبش سرقت آن را به پلیس اعلام کرده است.


با مشخص‌شدن این موضوع مأموران کلانتری موتورسیکلت را زیر نظر گرفتند و زمانی که مردی جوان برای جابه‌جایی موتورسیکلت آمد، مأموران پیگیر ماجرا شدند و به پاتوقی در همان مجتمع رسیدند و در بازرسی از پاتوق مصرف مواد مخدر، چندین کارت خودرو کشف کردند که نشان می‌داد متعلق به خودروهای سرقتی هستند. در ادامه به دستور میروکیلی، دادیار شعبه چهارم دادسرای ویژه سرقت پایتخت، تحقیقات از متهم اصلی آغاز شد.


مرد صاحبخانه در تحقیقات اولیه مدعی شد از ماجرای سرقت خودروها بی‌خبر است. اما اظهارات مرد جوان برای دادیار شعبه چهارم دادسرای ویژه سرقت قانع‌کننده نبود و با تحقیقات بیشتر دراین‌باره  درنهایت جمشید اعتراف کرد: چند روز قبل فردی به نام بهشاد به سراغم آمد و با دادن یکی از کارت‌ها از من مقداری مواد گرفت. او گفت جشن تولد دارند ولی چون پول همراهش نبود کارت خودرو را گرو گذاشت. دو کارت دیگر را نیز دو نفر از سارقان به من دادند و آنها هم در ازای این کارت‌ها مواد گرفتند و قرار شد با پرداختن پول، کارت‌ها را به آنها برگردانم.


با اعتراف جمشید، تحقیقات برای دستگیری سارقانی که کارت خودروها را گرو گذاشته بودند، شروع شد و در بررسی‌ها بهشاد دستگیر شد.


همچنین کارآگاهان اداره چهاردهم پلیس آگاهی پایتخت در بخش دیگری از تحقیقات متوجه شدند مرد معتادی به نام مجتبی نیز به این پاتوق رفت‌وآمد دارد. با زیرنظرگرفتن او مأموران به باند کلاه‌برداری پیامکی در فضای مجازی رسیدند.
با به‌دست‌آمدن این سرنخ، کارآگاهان مجتبی را دستگیر کردند.

 در بررسی‌ها مشخص شد که او با شگردی خاص به همراه یکی از دوستانش به نام محمدجواد دست به کلاه‌برداری زده است و درنهایت اعترافات او معمای پرونده کلاه‌برداری پیامکی از فروشندگان در فضای مجازی را نیز حل کرد چون در بازرسی از مخفیگاه‌های آنها بیش از صد سیم‌کارت کشف شد و گفتند با استفاده از این سیم‌کارت‌ها با مال‌باختگان تماس‌ می‌گرفتند تا نقشه کلاه‌برداری‌هایشان را اجرا کنند.
با توجه به کلاه‌برداری‌های متهمان دستگیرشده، دادیار شعبه چهارم دادسرای ویژه سرقت دستور چاپ تصویر بدون پوشش متهمان را صادر کرد تا مال‌باختگان احتمالی برای شکایت به اداره چهاردهم پلیس آگاهی پایتخت یا شعبه چهارم دادسرای ویژه سرقت مراجعه کنند.


گفت‌وگو با مجتبی
مجتبی- یکی از متهمان پرونده کلاه‌برداری- در گفت‌وگویی کوتاه درباره جرمش توضیح داده است.

درباره شیوه کلاه‌برداری توضیح بدهید؟
سوژه‌ها را من شناسایی می‌کردم و محمدجواد به محل قرار می‌رفت. در سایت‌هایی که آگهی فروش می‌گذارند مخصوصا سایت دیوار سوژه‌ها را پیدا می‌کردم. برای ما فرقی نداشت فروشنده چه چیزی دارد، فقط مهم این بود که کالای لوکس و گران‌قیمتی باشد. بعد از پیداکردن کالای موردنظر از فرش نفیس و دستباف گرفته تا وسایل لوکس و قیمتی با فروشنده تماس می‌گرفتیم. مال‌باخته نیز با این تصور که ما خریدار هستیم، با ما قرار می‌گذاشت و از این جای نقشه به بعد را محمدجواد اجرا می‌کرد. او به محل قرار می‌رفت و بعد از گرفتن کالای موردنظر تظاهر می‌کرد کارت عابربانکش را جا گذاشته و پول را از طریق تلفن‌بانک پرداخت می‌کند. او به‌دروغ به آنها می‌گفت پول واریز شد و من هم برای آنها پیامک واریز ارسال می‌کردم. گاهی اوقات هم گوشی خود را نشان می‌داد و می‌گفت پول واریز شد و احتمالا بانک مشکل دارد که پیامک نیامده است.
چه مدت این کار را کردید؟ این شگرد را از کجا یاد گرفتید؟
فکر کنم پنج یا شش ماه، کار سختی نبود. وقتی در پاتوق‌ها کنار خلاف‌کارها بنشینی از هرکدام آنها یک چیز یاد می‌گیری و اینها را که کنار هم  بگذاری یک شگرد خوب به دست می‌آوری.
با وسایل سرقتی چه کردی؟
می‌فروختیم و پولش را خرج می‌کردیم. من یک ماشین خریدم.
سابقه داری؟
سابقه نه اما قبلا به همین اتهام پرونده‌ای برایمان تشکیل شد ولی زیاد پیگیر ماجرا نشدند و آزاد شدیم.
با این شگرد چند مورد کلاه‌برداری کردی؟
یادم نمی‌آید، اما فکر می‌کنم هشت مورد بود.
خودروی مزدا ٣ را چطور سرقت کردی؟
آن هم کار سختی نبود. مزدا ٣ را می‌توان در چند ثانیه و با یک پیچ‌گوشتی باز کرد.

منبع : شرق